2777
2789
عنوان

بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

| مشاهده متن کامل بحث + 7047058 بازدید | 684569 پست
سلام عزیزم من اینطوری بودم بعد انتقالم شروع کردم به خونه تکونی خرید رفتم کار خونمو خودم کردم اشپزی ه ...

چون به شدت ادم استرسی هستم سرمو تا میتونستم شلوغ کردم که به هیچیز فکر نکنم

  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام مامانا خوبین؟

بچه ها ما صبح ساعتای ده حرکت کردیم تا ساعت ۵ 

انقد اروم اروم میومدیم ولی جاده شدیدا داغون بود.تازه هنوز‌ نصف راهو اومدیم.انقد غر زدم سر شوهرم و مامانم.گفتم کاش با قطار میرفتیم‌کاش با هواپیما میرفتیم

خیلی چاله چوله داشت جاده و خیلی تکون‌میخوردم.با اینکه صندلیو راحت خوابونده بودیم مث تخت.دو سه جا اومدم پیاده شم انقد باد شدید میومد دو سه قدم راه رفتم و ترسیدم سرما بخورم نشستم تو ماشین.اها تازه شیافمم ۱ ساعت دیر شد😭

رسیدیم به یه شهر داغون گفتم دیگه نمیتونم..امشبو اینجا بمونیم.فقط نمیدونم بخاطر سرماست یا چیز دیگه تخمدانم و رونم تیر میکشه.ولی خداروشکر زیر دلم و کمرم درد نمیکنه و رفتم دستشویی لک و چیزی ندیدم خداروشکر.اما خیلی پشیمونم که اومدم بچه ها.همش میگم بچم چیزیش نشه خدای نکرده😭

زنگ زدم مرکز گفتم شیافم دیر شده گفت اشکال نداره حتی تا دو ساعت دیر شه هم اشکال نداره استراحت کن.گفتم مسیرم اینجوری بود باز گفت اشکال نداره چیزی نمیشه نگران نباش

بچه ها اتفاقی نیفتاده مگه نه؟اگه خدای نکرده چیزی شده بود لک یا خونریزی میدیدم مگه‌ نه؟بچه ها جاده ش داغون بود بخدا وگرنه من قول دادم استرس نداشته باشم.بچم قویه مگه نه؟😔

توروخدا بگین کسی بوده تو ماه اول بره مسافرت راه دور؟

گفتم یکی دو روز بمونیم و بقیه شو بعدا بریم

خدایا شُکرت...قشنگترین اتفاق زندگیمو،پرنسس نازم رو به دستای امن و مهربون خودت سپردم❤ خودت مواظبش بـاش خداجونم
از اونم بدتر شد ایندفعه  اگه از تهران میرفتم کربلا تا حالا رسیده بودم با این حجم از پیاده روی ...

الآن دقیقا کجایی؟😂😂😂مطمین باش یه بتای تپل درانتظارته

انتقال ازگروه نارنجی🍊بهگروه سبز ،تاپیک بامدادخمار،وزن اولیه۶۷.۵ 🍊،وزن هدف:۵۷ 🍊،تاریخ شروع۲۳/۸/۴۰۰  🍊 🍊  درتاریخ۴۰۰/۱۱/۳ وارد گروه سبز شدم باوزن۶۲کیلو.

بچه ها شیافو طبق ساعتی که عصر گذاشتم بذارم یا مثل قبل؟واقعا یه ساعت تاخیر توی شیاف مشکلی ایجاد نمیکنه؟

خدایا شُکرت...قشنگترین اتفاق زندگیمو،پرنسس نازم رو به دستای امن و مهربون خودت سپردم❤ خودت مواظبش بـاش خداجونم
سلام عزیزم من اینطوری بودم بعد انتقالم شروع کردم به خونه تکونی خرید رفتم کار خونمو خودم کردم اشپزی ه ...

جدی آرام جون؟؟؟😳😳😳

خونه تکونی؟؟؟ یعنی چیزای سنگین هم بلند میکردی؟؟؟؟؟

پیاده روی هم داشتی؟؟؟؟؟🤔

سلام مامانا خوبین؟ بچه ها ما صبح ساعتای ده حرکت کردیم تا ساعت ۵  انقد اروم اروم میومدیم ولی ج ...

اصلا نگران نباش.همه کسانی که راه دور رفتن انتقال دادن زودترازشما برگشتن وچیزی شون هم نشدع

انتقال ازگروه نارنجی🍊بهگروه سبز ،تاپیک بامدادخمار،وزن اولیه۶۷.۵ 🍊،وزن هدف:۵۷ 🍊،تاریخ شروع۲۳/۸/۴۰۰  🍊 🍊  درتاریخ۴۰۰/۱۱/۳ وارد گروه سبز شدم باوزن۶۲کیلو.
سلام عزیزم . من فردا صبح ازمایش و سونو دارم .ممکنه دوباره فردا تخلیه داشته باشم 😭 تو رو خدا هر کی ...

قاصدک جون درخواست دوستی دادم قبول کردی اما هرچی تایپ می کنم فرستاده نمیشه نمی دونم چرا☹

عزیزم من روز پانکچر شکمم آب آورد و یه هفته بیمارستان بودم و آب شکممو خالی کردن با دوتا سوزنایی که دیگم نگم برات مثل میخ طویله بود فرو کردن تو شکمم و از طریق سونو دو تا شیشه نوشابه خانواده ازم آب بیرون اومد به پهلو خوابیده بودم تا ۱/۵که خالی شد.اما فرداش دوباره و دکتر گفت تخمدانات حالت تهاجمی پیدا کردن و هر چی خالی کنی بدتره تا تونستن بهم سرم آلبومین زدن و دوغ خوردم.نزدیک ۲۰ روز طول کشید خوب شدم.

عین خانومای ۹ ماهه شد۶ بودم اینقدر شکمم باد کرده بود تمام بدنم از دستام تا انگشتای پام🙈🙈🙈

خدایا چه روزایی وسختی هایی کشیدم....خودت بهم رحم کن

هرچه دلم خواست نه آن می شود❤هرچه خدا خواست همان می شود❤
اصلا نگران نباش.همه کسانی که راه دور رفتن انتقال دادن زودترازشما برگشتن وچیزی شون هم نشدع

اخه همش میگم شاید اگه زودتر برمیگشتم بهتر بود.شاید اگه سریعا بعد انتقال برمیگشتم بهتر بود.دیگه تکونای ماشین اونقد اذیت‌کننده نبود و خطر نداشت.نمیدونم بخدا‌.نگران بچمم

راستی بنظرت هفته ی دیگه یه آز بتا بدم که مطمئن شم همه‌چی‌خوبه تا قبل سونوی قلب؟

خدایا شُکرت...قشنگترین اتفاق زندگیمو،پرنسس نازم رو به دستای امن و مهربون خودت سپردم❤ خودت مواظبش بـاش خداجونم
جدی آرام جون؟؟؟😳😳😳 خونه تکونی؟؟؟ یعنی چیزای سنگین هم بلند میکردی؟؟؟؟؟ پیاده روی هم داشتی؟؟؟؟؟🤔

باور کن بخدا پنجره خونمو پاک کردم طبقه سومم من باور کن همه کار کردم نردبون بالارفتم دیوار پاک کردم کل ظرفای کابینتمو شستم

  
دختر نگو این حرفو به خدا شرمنده میشم یه سوال جواب که این حرفها رو نداره عزیزم خوشحال میشم بتونم کمک ...

آزي جون بينهايت ازت سپاسگذارم خيلي محبت كردي، ولي گفتم كه اگر قابل باشم تنها كاري كه ميتونم واسه عزيزانم كه به هر نحوي برام محبتي كردن انجام بدم اينه كه هرمان مقدسي كه پام برسه اول دو ركعت نماز از طرفشون ميخونم و ميگم خدايا انگار كه خودشون اينجا بودن، شما از دفعه قبل رفتي تو ليستم😘 از همسرتون هم تشكر كنين،، يعني براي كسي كه يك بار فقط تو عمرش زده اون مورد پيش نمياد؟ مخصوصا كه يك ماه بعد با حجم وسيع داروهاي تحريك تخمك گذاري مواجه خواهد شد،،، يعني يه دونه ش نميتونه محور هيپوتالاموس رو كلا سركوب كنه؟؟ اينكه همه جا نوشته آنالوگ گونادوتروپين هستش يعني چي؟

بابا يه خانومي توي يه تاپيكي نوشته بود يه دونه زده بعدش پري شده ولي پري هاي بعدي سه ماه نيومده،، حالا خانومه جواب نميده كه بالاخره چ شد و نميدونم اصلا قبلا مشكلي داشته يا نه كه تاخير پري هاش ب اون مربوط باشه

پيام خانومه باعث اذيت و كلافگي شد براهمون ب شما زحمت دادم

...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز