من ۴ تا جاری بزرگتر از خودم دارم خودم آخریش و کوچکترینشونم پسرم الان دو ماهشه و دختر جاری بزرگم که همسن و سال منه و دوسال تفاوت سنی داریم ولی مجرده ۲۸ سالس احساس میکنن خیلی بچه س همش مادرشوهرم میگه هاله بچه عزیز گزلمی مونه فلانه بماند که من موقع نامزدی با ۲۴ سال سن مادرشوهرم همش میگفت تو بچه نیستی که بزرگی هاله بچس الان که من بچه دار شدم همش با کنایه رو به بچم میکنن میگن هاله ابجیش هاله ابجیش یا مثلا خود هاله به پسرم میگه داداش جاریم همش میگه هاله ابجی ..... پسر منه خیلی ناراحت میشم ازین موضوع اخه چون با منطور میگن هاله جاری خاله یا عمه بچه من میتونه باشه نه ابجیش دلم میگیره همش از حرفاشون اما به روی خودم نمیارم چیکار کنم؟
الان این چیه که بخوان ازقصدبگن مثلا. دوس داری الکی مشکل درست کنی.به پسرعموش بگه داداش بدت میاد بگه پسرعمو منظوربدمیگیری به چه سازی برقصن بقیه
آرزومه ازدواج کنم امسال بختم بازشه. هرکی خوند یه صلوات به نیتم بفرسته ممنونم🙏 آرزوی اینو دارم ازدواج کنم و بچه داشته باشم با ذوق نگاش کنم وقتی بغلمه دستای کوچیکشو بگیرم و لذت ببرم و از این همه خوشبختی اشک بریزم.وقتی بزرگتر شد ببرمش مدرسه با عشق غذا درست کنم بعدبرم بیارمش. اونوقت هیچی از خدا نمیخوام دیگه
خب اخه این موضوع به نفع خودته حالا بر عکس میشد چی کسی که همسن خودت باشه به بچه ات بگه ابجی اونوقت بب ...
دنبال چوب نتراشیده میگردی هی بزنی تو سر اینو اون
بیچاره چی به بچه ها بگه
آرزومه ازدواج کنم امسال بختم بازشه. هرکی خوند یه صلوات به نیتم بفرسته ممنونم🙏 آرزوی اینو دارم ازدواج کنم و بچه داشته باشم با ذوق نگاش کنم وقتی بغلمه دستای کوچیکشو بگیرم و لذت ببرم و از این همه خوشبختی اشک بریزم.وقتی بزرگتر شد ببرمش مدرسه با عشق غذا درست کنم بعدبرم بیارمش. اونوقت هیچی از خدا نمیخوام دیگه