دیروز تو مجلس یکی زنگ زد دیدم رنگش پرید گوشی رو هم جلوم جواب نداد که ناشناسه نمیشناسم شمارشو یواشکی حفظ کردم تو گوشی خودم زدم دیدم یه پسره اومدیم خونه منو و خواهرم هر چقدر گفتم اون پسره چرا بهت زنگ زده گردن نگرفت گفت نمیشناسم راجب کی حرف میزنی گوشیو گرفتم جلوش زنگ زدم گفتم باهاش حرف بزن پسره گفت مهسا چرا دو سه روزه نیستی چخبر چیکارا میکنی ۱۶ سالشه از ۱۳ سالگیش دوست پ.سر داره مامانم چند بار فهمیده کتکشم زده یبار تا حدی گندش دراومد که برادرم و زن داداشمم و پدر و مادر پسره هم فهمیدن با پسرخاله زنداداشم دوست بود و آبرومون رفت الان موندم به مامانم بگم یا نه اگه بگم میدونم تنبیه بدنی میکنه چون دیگه نمیتونه جلوشو بگیره شهرمون کوچیکه اگه یکی بفهمه آبرومون میره تو ایل و طایفه پسره ۲۶ سالشه یبار با یکی عقد بوده طلاق گرفتن چیکار کنم حالا
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
اذیتش نکن، از در خواهری و دوستی فقط نصیحتش کن و خط قرمزا رو یادآوری کن. بهش بگو بهتره درس بخونه و رو شخصیتش کار کنه تا اینکه تمام وقتشو بزاره برای پسری که معلوم نیست تهش چی میشه.
"I spent most of my life waiting for God to love me, and then I realized the only thing that matters is I love God. It’s the same with you. I have loved you my whole life. I never loved anyone but you. You are my great, consuming love. And most people don’t get one of those. I did. I have no regrets.”
بشین باهاش جدی و دوستانه حرف بزن ، بگو شهر ما کوچیکه به آینده ات رحم کن ، کار دست خودت میدی ، بابت فامیل زنداداش هنوز داریم خجالت میکشیم و داداش خونه اون فامیل روش نمیشه بره چه میکنی باخودت
اخه الان دختر عاقل به سن تو نشسته پای درس و ساختن آینده اش نه اینکه اسم خودش رو بندازه سرزبونای یه شهر که همه همو میشناسن و فردا از یه زندگی نرمال و با حمایت خانواده محروم بشی