کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

استادم خاستگارم بود.بودفوق العاده عاشقم بودازیه خانواده فوق العاده لاکچری ومنی ک ذوق مرگ شدم وفکرکردم زندگی فوق سخت بچگیم دیگه تموم شد،پدرش نزاشت گقت ماکجاوایناکجاچطورروت میشه پدرمعتادشوبنشونی سرسفرمون، بهم گفت قیدخانوادمومیزنم ولی من قبول نکردم گفتم نمیشه بعدش پشیمون میشی

حسرت لباس که همیشه داشتیم ،

یه جوریم که حتی الان که دارم تایپ میکنم گریه م گرفته 

از یاد اوریش هم عذاب میکشم 

آخرش این که تو بچگی اینقدر خرج نکردن و جمع کردن ،پول خوبی هم جمع شده بود ولی به باد دادنش و برگشتیم سر خونه اول.

خدا مادرمو لعنت کنه و نبخشه ،که  زجر کشمون کرد 

توی دخترای فامیل ومحله و....ازهمه سرتربودم ولی بخاطرخانواده دربوداغونم هیچکس جلونمیومدیروزپسرهمسایمون به مادرش گفته بودمن این دخترومیخوام مادرش انقدردادزده بودسرشونفرینش کرده بود.خدایی ازهمه لحاظ سربودم ولی عاقبت بخاطربی پشت وپناهی وبدبختی ازدواج موفقی هم نداشتم ،همسرم مردبدی نیست ولی خب خسیس ومنی ک نمیتونم چیزی میخوام بهش بگم ک اوضاع خانوادمومیکوبه توسرم

انشالله هر چه زودتر آبجی گلت شفا بگیره

ازمرورخاطراتش قلبم درگرفت وبغض گلوموگرفت ،چطورمیشه یه پدربی غیرتوبی مسئولیت وبخشید 

دقیقا مثل من 

زجرآور تر فقر مادر بی عاطفه م بود 

🥺🥺🥺🥺

ماضعیف نبودیم برعکس بابام درآمد خیلی خوبی داشت ولی خرج خواهروبرادرو غریبه وآشنامیکرد به مامیرسید میگفت باید برم سره چهارراهها اسپند دود کنم.خیلی زور داره ها 

تواون بچگی میگفتم کاشکی بابام رفتگر بود ولی میگفتیم نداره 

اینقدرازمابرید که الان دیگه داشته هاشو ازدست داده بعلاوه ما

از 11سالگی کار کردن

و خیلی چیزای دیگه که نمیشه گفت

فکرنمیکنم بچگی هیچکس مثل من باشه فقرشدیدیطرف،اعتیادپدرم وقتی مدرسه میرفتم همش استرس اینوداشتم الان نرم تونه ببینم بابام انقدرمامانموزده یه بلایی سرش اومده ،خونه داشت روسرمون خراب میشدوازهمه بدترماروعقربایی بودکه سرازیرشده بودخونمون ومنی ک همچنان شب توخواب ازترس ماریهوباوحشت ازخواب بیدارمیشم

منم

میفهمم 

البته خانواده من اینجوری نبودن ولی حست رو میفهمم 

🥲🥲

😔 هم‌چنین عزبزم رحمت کنه پدر شمارو

ممنون عزیزم