کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

عزیزم اکثر دهه  ۶۰ اینطور بودن چون بچه زیاد بود پدر مادرا واقعا نمیرسیدن

تازه ازدواج کرده بودم ی بار با همسرم رفتیم ی پارک تو شهرمون ، بهم گفت اصلا تصورشم میکردی که ی روزی جلو پژو بشینی و بیایی اینجا تفریح کنی ؟؟؟؟ اولین بارمم بود رفته بودم اون مکان ، هیچی دیگه کوفتم شد ، اون روز چند تا عکسم انداختیم هنوز دارمشون ینی از عکسام هم غم میباره اگه از نداری و بدبختی خونه پدری بگم بخدا تا فردا باید بگم تمومی هم نداره جالبیش اینه الانم ادامه داره و اصلا این کابوس تمومی نداره

ادم حتی اگه بایه آدم درست وحسابی هم ازدواج کنه همش براش میشه سرشکستگی

من متولددهه ی ۷۰وتک بچه،خداروشکرک تواون دوران زندگیمون متدرعقل کردوبچه زیادنیاورد،ک اگه میاوردبدبخت اضافه میکردبه جامعه 

خدا شاهده تو کل فامیل مادری و پدری دختری به قشنگی من نبود ولی هیچکسی پا پیش نمیزاشت وضعیتمون داغون رو به فنا بود ، الانم هست بخدا خیلی وقتا میرم خونشون تا برمیگردم تپش قلب امونم نمیده از بس غصه نداریشونو میخورم

آره والا 😭

باز تو وضعت خییییلی بهتر بوده😔

من پسرعمم منومیخواست عمم ک برادرخودش بودراضی نشد،گفت توخانواده شوهرم برام کسرشان 

منم یه چیزخوب میخورم انگارسم داره ازگلوم پایین میره وقتی فکر میکنم خانوادم ندارن ونمیتونن بخورن

من هرچی بگم از بچگیمو مجردیم کم گفتم ولی خدا رو شکر الان بچههام تو نازو نعمتن،

کسر شان 🥺 منم همه خانواده پدریم ماشالله وضعشون توووپ بخدا زمین تا آسمون با ما فرق دارن واسه همین اصلا مارو از خودشون نمیدونن، چه دورهمی هایی که با هم میرن و از چشم مامانم پنهون میکنن اونم همش غصه میخوره

خیلی روزای بدی بود.خیلی امیدوارم هیچوقت دخترم تجربش نکنه،الان هرچی دخترم میخوادبراش میخرم شوهرم تعنه میزنه میگه تومیخوای عقده های خودتوجبران کنی

الهی بنیرم برات.الان خوبه وضعیتت؟

پدرت همچنان معتاد؟

چرا مادرت جدا نشد

همه چی ب شانس 

خیلی ها خانواده داغون داشتن و ازدواج های خیلی خوبی داشتن 

اول زمستون برام چکمه خریدن ازین پلاستیکیا،من تا خرداد ک مدرسه ها تعطیل بشه تو اون گرما با چکمه رفتم مدرسه شلوارمو می‌کشیدم روش ک دیده نشه،😞😞