باشه ولی هیچکی مثل من سختی نکشیده بخام بگم کسی باور نمیکنه میگن بلوف میزنه
تاحالا بهت تجاوز شده ،شده گسنه بخابی ،شده خودت و مامانت برین تو خونه های مردم کار کنین ،شده آرزوی یه حموم و دسشویی رو داشته باشین ،شده آرزوی یه جفت کفش رو داشته باشی،شده عزیزترین افراد زندگیت توی فقر شدید بیماری خاص بگیرن،شده هرشب خونتون دعوا باشه ،شده تو اقوام هیشکی آدم حسابتون نکنه چون فقیری و هزار چیز دیگه
اگه اینا رو و حتی بیشتر تجربه کردی بدون مثل همیم💔
آنه شرلی هم نشدیم که ازمون بپرسن آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت...🙃
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
منم خونواده متوسطی داشتم بابام وقتی ۶سالم بود توماموریت شهید شد ولی هیچ وقت مامانم نزاشت چشممون ب لباس یا خوراک کسی باشه ولی بازم اون رفاه ونداشتیم الان که سالهاست متاهلم وهمسرم میتونه کل اون شهری که توش زندگی میکردم وبخره ولی هیچی نمیتونه زمان ب عقب برگردونه وخوشی واقعی بچگی که باید کنار بابام توبغل بابام سرمیکردم ونمیشه خوشبختی واقعی رونمیتونم احساس کنم
من نوارکثیف خواهرمو که استفاده کرده بودازسطل زباله برمیداشتم استفاده میکردم .قشنگ یادمه نزدیک به پاک ...
خدای من 😔😔😔😔 منم بودجه نداشتم واسه ماهانم خونریزیمم زیاد بود یادمه یه نوار و تا کامل پر نشده بود دور نمینداختم ،بوی گوه میدادم اون وقتا 🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️😔😔😔😔 یه بسته ده تایی رو با اون وضعیت تا سه دوره نگهش میداشتم
اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی ممنون پدرجان (:
الان یادم میاد دلم میخواد خودمو بکشم ، اخه فکرشو بکن پایین مبل مینشستم رو زمین چقدرررر ضایع بود این ...
گذشته ها گذشته. منم دردهای شمارو کشیدم حوصله تعریف ندارم اما با هر کامنتتون بغض کردم و اشک پر چشمام شد. ولی یه چیزی میگم قبول کن ،هیچکس اینا یادش نیست، انگار اون روزگارها وجود نداشتن، زمان حال رو فقط میبینن مردم، اینا فقط تو فکر ماست که برا خودمون مرور میکنیم.
مامان من زن دوم بود مردم بخاطر رضای خدا بهمون یه اتاق میدادن واسه زندگی بابام تهران کارگری میکرد تومردم انگشت نما بودیم داداشام از بچگی پفک والاسکا میمیفروختن واسه پول لباسش وکفششون غذامون یاتخم مرغ بود یا عدسی بابام خودکشی کرد داداشم معتاده دوتا خاهر دارم ک هنو، ازدواج نکردن خودمم ک از همشون بدتر من هرروز زندگیم یه کتابه توچندسطر نمیشه توضیح بدم
طبیعیه که هر بار یادت بیاد دلت بگیره ، سعی کن فراموش کنی بخدا ا ذهن ما آذما خیلی قوی هست و بیشترین خاطرات بد رو بیادمون میاره چون انرژی منفی به ما میده ولی اگه سعی کنی فراموش کنی زندگیت روز به روز بهتر میشه عزیز دلم ، انشالله بچه دار بشی و انقد سرگرم بشی که گذشته از ذهنت کامل بره