دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

ای جانم عزیزم حق داری بهت حق میدم خودمم اینطوری ام 

مبارک دماغ خواهرت دست راستش رو سر من 😄😄😄😄

خدا حفظش کنه برات عزیزم 💗💗💗💗

منم وابستگی شدیدی دارم ب همسرم 

هنوز بعد از چند سال عادت نکردم ک شیفت شب برعه مدام اذیت میشم 

عاطفه برا من هنوزم دوبار در طول روز میخوابه 

مگه اینکه میهمان باشم یا داشته باشیم 

شبام قبل ده خوابه 

منم عین تو همسرم دو شیفت کار میکنه نای حرف زدن نداره 

چ برسد کاری دیگه 

ولی کسی رو میشناسم خو گفت در طول شبانه روز چندین بار انجام میده 🤣🤣🤣🤣 قسم میخورد میگفت اونجام درد داره 

بعد گفتم والا خوب میتونی گفت خواهر مجبورم مجبور 

زمونه بدیه باید شوهرت رو تو خونه سیراب کنی 😁😁😁😁

بعد زنه واقعا یکی از خوشگل ترین زن هایی هست ک دیدم 

مرده هم نمیگزره ازش ب قول تو غار علیصدر در برابرش هیچه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

چرا هیمالیا اصلا 😡😡

من ۵ ساله هیمالیا دارم س تا خونه ام جا ب جا شوم آخ نگفته 

خیلی خوبه واقعا البته برا من دوقلو 

نظرت راجب وابستگی ام عالی بود کار خوب رو تو میکنی 😁😁😐😐

نارین بنظرت دیگه چطوری باید پرسیده بشه خواهرم 

😁😁😁😁😁😁😁 

تو خو سوالت رو پرسیدی ترس چی میگه این وسط 🤣🤣🤣🤣

سلام دوستان 

وقتی وام برایند ویپاد رو میگیریم

برای وام مجددپولهای واریزیمون حساب میشه؟منطورم اینه حین اینکه داریم قسط میدیم باواریزپول امتیازبرای بعد حساب میشه؟

شاید انحراف داره ببر مطب 

من اصلا بیمارستان نمی‌برم بچه ام وای حتما ببر 

انشالله چیزی نیست عزیزم خودت رو ناراحت نکن 

ماشالله جون زود خوب میشه 

بهش برس کله پاچه براش بگیر 

پدرم خیلی سال پیش چنتا مهره از کمرش شکست دکتر بهش گفته بود تا میتونید پای مرغ بهش بدید 

پدرم مدام خورده بود گفت خیلی تاثیر داشته 

توم پای مرغ بگیر بزار چندیدن ساعت بمونه بهش بده خیلی مقویه

محیا جون زیادم بدنیست اینجوری خودتودرگیرنکن

امایکاری کن اونو هم وابسته خودت کنی😁

اینجوری خیلی شرایط برات راحتتره

مثلا یه روتینی براش داشته باش که به خاطرش مجبوور باشه برگرده پیش تو 

میدونی چی میگم؟نمیخوام بازش کنم

اماتووابسته اش کن اینجوری خودت اذیت نمیشی چون این وابستگی دوطرفه میشه

مایه فامیلی داریم شوهره مهندس پولدار رفت یه دخترخانم باتحصیلات سیکل گرفت خانوادش پایینتر قیافه پایینتر خلاصه همه جوره ،مادرپسرناراضی که این برای پسرمن کمه

اینهاعروسی کردن والان اگراشتباه نکنم ۱۵ساله زندگی میکنن مردچنان دلبسته ووابسته زنش هست خدامیدونه

شب صداش میزد بیا کنارم کارت دارم دیدیم رفته نشسته بالاسرش فقط خوابش ببره

راستش من خیلی خوشحال شدم اینهایی که چقدرازازدواجشون ناراضی بودن الان زنه اینقدرمامن امن شوهرش شده

دستشومیکشیدتوی موهاش تااون بخوابه

وابستگیه بیشتر

ولی من خیلی براشون ذوق کردم وخوشحال شدم

اره عزیزم سکه جمع میشه منم اینکاروکردم

این دیگه سیرابش نکرده غرقش کرده🤣🤣🤣🤣🤣

شبهاواقعا خسته ان بیچاره ها

صبح هایه پلن بریزبراش ببین چطوریه😁😁

ماشاالله😍خدابهم ببخشدتون

کی میشه منم اینجوری ازسن بالاتربچه هابگم😍ان شاالله

عزیزم دلم ممنونم که نوشتی، خدا عموی شما رو هم‌رحمت کنه.

عجب... پس شما هم شرایطی مشابه من داشتی، متاسفم واقعا.

برای مراسمشون رفتم، از خانوادشون الان فقط یه دختر مونده و دو تا پسر، که من فقط به احترام اینکه داییم بودن، و به خاطر مامانم و دخترداییم رفتم، اما به قول بچه ها انگار زنگار از روحم کنار رفت با رفتنم، اگه نمیرفتم همیشه از این بابت ناراحت بودم اما غمم از بیوفایی داییم و کلا فامیلمون کم نشده، 

میدونی ارمغان جان یه فرهنگ نه چندان خوبی داریم که کوچکتر همیشه باید از بزرگتر احوالپرسی کنه، 

حالا این کوچکتر یعنی مثلا من ۴۱ ساله که دیگه خودم سن و سالی دارم، گاهی با خودم میگم پس محبت دایی و خاله و عمه و عمو بودن چی میشه؟ کجاست؟ مثلا دایی یا خاله یا عموی من هیچوقت دلشون برای من تنگ نمیشه؟؟؟؟ هیچوقت نمیگن این همخون من این تکه ای وجود خواهر یا برادر من، که در اصل تکه ای از وجود خودمه الان در چه حاله؟ 

همه خودشون رو لابلای این بهانه ها پنهان کردن که روزگار سختیه، به بچه های خودمون نمیرسیم چه برسه به بقیه و این حرفها ولی سالی یه تلفن چند دقیقه ای نیاز به هیچ بهانه ای نداره.

تا قبل از فوت داییم کم پیش میومد این مسئله به یادم بیاد ولی این روزها خیلی دلم از این بابت پره...

دلم میخواد به همه کسانی که متن منو میخونن بگم خواهشا خواهشا اگه خواهرزاده یا برادرزاده دارید محبت حداقلی رو در حقش داشته باشید، حتی اگه اون طرف الان زن یا مردی هست برای خودش، و حتی اگه به یادتون نیست شما یادش کنید، بذارید بدونه برای روزهای تنهاییش کسی هست که میتونه ماءمن و تکیه گاهش باشه، و بعدها بگه داییم یا خاله ام مهربون بود، به یادم بود... خدا رحمتش کنه...

ممنونم نارین جان، خدا رفتگان شما رو بیامرزه، 

رفتم عزیزم و خوب بود ولی از نامهربونیها دلم گرفته...