2777
2789
وای خدایا اومد

الان تاپیک هاتو خوندم جواهر 

خیلی ناراحت شدم 

ولی اینو بدون اکثرمون غمی تو دلمون هست و دوست داریم برگردیم‌ب عقب و درست تر تصمیم بگیرم

شاید شاید گذر زمان درست کنه همه چیو

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

مجازیه ولی خیلیا یادشون هست منو...بعدم یه چیزایی هست ک آدم پیش خودشم خجالت میکشه حتی

به خودت کمک کن گاهی وقتا آدم با حالت سکونش به خودش کمک می‌کنه گاهی با دردودل گاهی با برون ریزی گاهی با ... به خودت کمک کن این بزرگترین لطفه به خودت

سعی کن خودتو به بی خیالی بزنی عزیزم . آدم یکبار بدنیا میاد و یکبار هم زندگی میکنه.اینو یادت باشه.

اره..

قبلا خیلیییییی بی خیال بودم خیلی..

ولس انگار هر چی میگذره تازه معنی خیلی چیزا رو میفهمم

چشمت روشن.مارو بی خبر نزار.من بجات استرس گرفتم.......

عزیزممم...

اومد هیچی ب روش نیاورد .   

برام آبمیوه ای ک میدونست دوست دارم و گل خریده بود.‌‌

یکم با دخترم بازی کرد و شام خوردیمو خیلی زود خوابید گفت خسته ام...


عزیزممم...اومد هیچی ب روش نیاورد . برام آبمیوه ای ک میدونست دوست دارم و گل خریده بود.‌‌یکم با دختر ...

هر انسانی اشتباهاتی داره قابل باور هست و خیلیامون تجربه اش کردیم منتها کنار اومدن با این گذشته سخته به خصوص گذشته تو برای اون. حالا اون مرد بوده هر جا خواسته به صیغه خونده حلالش کرده حتی شاید بلد بوده رابطه با خودت رو هم حلال کنه سریع

چقدر دلم گرفت برای شوهرت😔

دلم براش سوخت....

خودتم خیلی گناه داری...

تقصیر پدر و مادرته که تو گدایی محبت کردی از کسی که جای پدرت بوده....

چقدر بدم اومد از اون عموی بیشرف. جای پدرت بوده... کاش کمکت می کرد.... کاری که شوهرت کرد...

شوهرت خیلی غیر عادیه.... شایدم خیلی مرده.... شایدم فرشته نجات توئه از طرف خدا....

حالم گرفت با تاپیکای اخیرت.... ناراحتم برات😔 

باشد که همه موجودات در صلح و آرامش باشند🙏 باشد که همه موجودات شاد باشند🙏🏻

عزیزم تاپیکای جدیدت رو‌خوندم .اصلنم در مورد زندگیت قضاوتت نمیکنم چون باید تو شرایط تو زندگی کرد بعد قضاوت کرد ولی در مورد شیوه تاپیکات میتونم بگم کار درستی نکردی .طوری زندگی مجردی و آشنایی و رفتو آمد و شام خوردن با این آقا  رو پاک و بدون تنش نشون دادی که چه بسا چند نفر سبک و سیاق تو رو به اجرا گذاشته باشن و آینده اشون نابود شده باشه .

طوری نوشتی و  اخلاقها و رفتارها رو برعکس جلوه دادی که به هیچ کاربری دیگه اعتماد نکنیم .امیدوارم که حداقل خواننده ها رو احمق تصور نکرده باشی.مثل رمان بامداد خمار شده که یه بار خانوم داستان مظلوم واقع شد و در نسخه بعدی آقای داستان .

من حتی دیگه مشکوکم که آیا از پدر و مادرت هم حرفهایی که زدی راست بوده و هست یا برای جلب نظر مخاطبینته؟ 

 و در آخر : آیا همه اینها تخیلات یه داستان نویس خبره هست ؟!!!!؟؟؟؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز