خانواده منم سردن البته بابام ک بود به زور میخواست منو ببره خونش ولی بعد فوت پدرم همه سرد شدن
مامانم ک حوصله مارو نداره مگر برای کار
خواهرمم مشکل داره یه روز باهات خوبه یه روز بد
داداشمم ک مال یتیم کشید بالا حالا هرجا من باشم نه میاد نه سلام میده چرا؟چون بهش گفتم این مالا حقت نبوده
اوایل خیلی ازار دیدم بیمار روحی شدم
ولی کم کم دل بستم به شوهر و بچه هام
شاید دو هفته یبار مامانم اونم از شوهرم خجالت بکشه بگه بیاین هرروز زنگ میزنه ها ولی کلمه بیا خونم تو دهنش نیست ک ادم دلش گرم بشه