کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

من چرا همیشه دلم میخواست به منم بدن یادمه کفش ومانتو میاوردن پخش میکردن 

دقیقا منم...همه چی داشتیم ولی....

هیییییییییی چی بگه آدم

هرکی درد خودش رو بزرگ تر میبینه

هییییی

دوست عزیز 

وقتی آدما بی رحم میشن همه چیزو بهم ربط میدن براشون فرق نمیکنه پدر باشه یا زن و بچه ش 

مادرم بخاطر نداری و بی پولی فوت شد پول نداشتم از شهر خودم برم اهواز مادرم ۶ ماه خونه خاله م بود همونجا هم فوت کرد همون روز عموم با اینکه میدونست مادرم فوت کرده نیومد بهم تسلیت بگه و کرایه بده تا برم خونه خاله م بی خیال پشتشو به من کرد و رفت 

آخرش یکی از دوستام پول داد گفت برو برس به خاک سپاری که متاسفانه وقتی رسیدم همه چیز تموم شده و حسرت به دل موندم که چرا نتونستم زودتر برسم اخ مادر😔😔😔😢😢😢

ما یه کمد داشتیم پرررر از لباس کهنه،پر پرا 

وقتی مهمون میخواست بیاد تا کمر می‌رفتیم توش دنبال لباس میگشتیم،من از اول دبستان تا پیش دانشگاهی مانتو مدرسه خواهرامو میپوشیدم،زمستونا همیشه آب پر کفشمون بود و واقعا هم فکر میکردم طبیعیش اینه،یه صبح پامیشدیم مامانم میگفت دیگه صبحونه نداریم باید نون با چایی شیرین بخوریم و و و و و

چقد بگم؟؟

هرسال پالتو میخرید

بعد پالتوهای سالهای قبلو چیکار میکنید؟

ببین مغزت فقیر میشه،من الان با وجود اینکه پولم دارم ولی خیلی چیا رو نمیتونم بخرم،همش حساب کتاب میکنم و نمیتونم راحت خرج کنم

من یک دست لباس  داداشم برام خرید کت دامن بود۱۶ ۱۷ سالم   بود  اون موقع سالی یک بار می پوشیدمشون جای  نمیرفتیم اما خب  عید مهمان میومد باید لباسمون نو باشه  دیگه من برشون می داشتم دوسه روز اول عید می پوشیدم می رفت تا سال دیگه حرفم برای خیلی هاتون مثل غصه هست 

من یه کاپشن داشتم اینقدر پاره پوره بود که مدرسه بهم یه پالتو داد😆هرچند خیلی گل گشاد بود نمیشد پوشیدش

سر فرصت بشینم بخونم و عمیقا گریه کنم 💔

اعتماد بنفس نداری یه همسایه داریم خونشو با تیکه موزاییک وشیشه واهن جمع کردن ساختن دستشوییشون به حدی ضایع وکثیفه انگار مال صد سال پیشه لباسهاش که نگم ولی اونقدر دختررش پررو دهن پاره وگستاخن وپررر از اعتماد بنفس که حد نداره وقتی میگه خونمون تازه ساختهادم دهنش وا میمونه ولی بخدا جوزی باهشون رفتار میکنم انگار من از اونا ضعیف ترم البته دیزوزخیلی تو رو منو دخترام گستاخی کرد دلم ازشون پره 

دلم میخواست مامانم بهم پول تو جیبی بده

گفتم مامان پول بده حمله کرد گردنمو گرفت داشت خفم میکرد خواهرم نجاتم داد ...

اونروز دلم نمیخواست هیچوقت زنگ اخر بخوره 

لباس و..... که مثل الان نبود دخترا چندتا کمد پرلباس داشته باشند و هرمناسبتی یه دست بپوشند، یک دست لباس مدرسه سورمه ای می‌خریدند تا دوسه سال همه جا همونو میپوشیدم. یادمه یکبار با منت یک جفت کفش پاشنه دارخرید برام  اونم خودش همه جا می پوشید و می‌گفت زشته دختر بپوشه 💔حرف زیاده.... 

عزیزم من یه بار کلاس پنجم بودم به یکی از دوستام که تو سرمای زمستون یه سویشزت نازک تنش بود گفتم وای سردت نمیشه من خیلی سرماییم اون گفت نه من گرماییم البته اون موقع من کوچیک بودم و عقلم نمیکشید که شاید طرف ندازه که بپوشه ولی الان خیلی ناراحتم که چرا اون موقع اینو بهش گفتم شاید واقعا پول کاپشن خریدن ندلشته حتما دلش شکسته ولی من اصلا نمیخواستم دلش بشکنم از رو تعجب گفتم

ما متوسط بودیم ولی سالی فقط دوبار لباس حق داشتیم بخریم بابام عید و پاییز یا زمستون پول میدادد میخریدم ولی باور کن دلم از الان خیلی خوشمزه بود با اینکه بابام وضع مالیش متوسط رو به پایین بود مثلا هیچ وقت پول آجیل عید نداشتیم مثلا من پیتزا آرزوم بود ولی بازم اون موقع بیشتر آرامش داشتم تا الان