کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

اووووف دست روبدزخمی گذاشتی 

زندگی برای دخترهاک توی خانواده فقیربزرگ میشن خیلی سختتراز پسرهاس 

مادخترهاهمیشه ته سختی بودیم کارمیکردیم کمک خرجی خونه میکردیم ولی پسرهارفتن سرکار ب خوشی و گشت وگذارشون بیشتراهمیت میدادن 

و ب خاطر همون فقرم خواستگاردرست درمونی نداشتیمو آخرشم یه ازدواج بدرد نخور

مرتب نمیشه که عزیزم  داغونن  هرکدوم یه رنگ  سفید خاکستری قهوه ای  شکسته  که قابل برچسب زدن نیستن

با یه پسری خیلی همدیگه رو میخواستیم یعنی کل محل آرزو داشتن با همچین پسری ازدواج کنن فامیلا بخاطر این پسر بهم حسادت میکردن عین قرص ماه بود خانواده اش هم عالی اما بخاطر فقیر بودنمون هر موقع می‌گفت بیام خواستگاری من طفره میرفتم میگفتم الان شرایطش نیس خیلی میخواستمش اما دوست نداشتم خونمون رو اون شکلی ببینه امید داشتم بلکه وضعمون بهتر میشه خلاصه بعد دوسال فکر کرد سرکارش گذاشتم و باهام کات کرد از اون روزا ۱۲ سال میگذره من با کس دیگه ازدواج کردم اما هنوزم خونه پدرم سفیدکاری مذاکره حتی تلویزیون خونشون ۱۴ اینچ فرش ها همه پوسیده داغون 

من دیگه هرگز نتونستم کسیو مثل اون پسر از ته قلبم دوست داشته باشم💔

خودت از قدرتت تعجب نمی‌کنی؟

من خودم یه موقعایی یاد خودم میوفتم میگم تو واقعا 10 سالت بود؟ چجوری تونستی؟

واقعا اونایی که دارن نمی فهمن، من خودم وقتی نداشتم فهمیدم چقدر قبلش نمی‌فهمیدم

اووووه بسیار تا دلت بخواد

اون خورد خورد پولایی که برا مدرسه بهم میدادنو جمع میکردم هروز تو مدرسه هیچی نمیخوردم که پولامو جمع کنم وسیله یی که لازم داشته باشمو بخرم چون خودشون نمیخریدن و پول دیگه ای بهم نمیدادن منم پولای مدرسه رو جمع میکردم

کاشکی اونا که گفتن خیلی سختی کشیدن اوضاع الانشونم بگن حداقل کمی دلمون اروم شه...من خودم درامد پدرم خوب بود شش تا بچه بودیم خونه واوضاع پوشاک وخوردوخوراکمون خوب بود تایه برحه از زندگیمون حتی پول نون یا کرایه ماشین هم نداشتیم درامد پدرم خیییلی کم شد واقعا پول نفت  زمستون بزوردرمیاورد اما خداروشکر گذست الان هم اونا دستشون به دهنشون میرسه هم همه بچها هم پدرومادرم 

خیلی ناراحت شدم..واقعا انشالا همه آدما تو رفاه باشند . میگم منم مرفه نبودم ۱۵ سال یه بار هم مسافرت می‌رفتیم به زور ولی مشکل خورد و خوراک و پوشاک اینا نداشتیم. عوضش از وقتی بچه بودم همیشه صحنه دعوا و کتک کاری دیدم تو خونه.همبشه استرس داشتم  منم ازونور ضربه خوردم. زندگی که تو اون دوران داشتم اون ترسها و استرس ها الان کلی مشکل روحی برام پیش آورده 

بله خدا انشالله خیرش را به زندگی خودتون برگردونه

درسته حرفاتون مردم آگاه تر شدن 

وقتی فامیل از کسی بدشون بیاد دیگه همه خانواده ش رو به یه چشم میبینن ودوست دارن فلاکت اونا رو ببینن

مثل عموهام و عمه هام که با ما بدرفتاری میکردن چقدر تحقیر شدیم 😔😔😔

اره بخاطر فقر نتونستیم به هیچی برسیم ازدرس،وعشق گرفته تاخیلی چیزا. سالها کارگری کردم خدایا خودت شاهدی 

یکی نیست بگه اوضاع مالی پدرم چه ربطی به من و زندگی مشترکم داره؟

چه بامزه گفتید🤣

نه برا خوراک هم کم نمیزارن حس میکنم 

اما خوب مدگرا شدن به قول شما از شکم هاشون که خبر نداریم 

در کل شاید چون امید به زندگی کم شده دیگه مردم در لحظه زندگی میکنند و هر چی دارن میخورن و میپوشن

ما فقیر نبودیم

اما پدر مادرم هردو کلی جمع کردن و‌جمع کردن

پدرم داد به داداشم

مامانم داد به خواهرم

منم انگار وجود نداشتم

الان میگم کاش توی‌مجردی بیشتر خرج میکردم 

دقبقا حرف منو زدی یه لحظه خاطرات اون دوران و کتک کاری پدرم 

ترس انزوا و ووووو همه اومدن تو خاطرم 😔😔عجیبه همه ما آدما باهم همدردیم بخدا  حدا همه رو عاقبت بخیر کنه