فدات عزیزم❤
تو یه هایپرمارکت بودم
موقع مصاحبه اول فقط یه خانم بود بعد موقع امضای قرارداد، زنگ زد شوهرش اومد
از نگاه اول معلوم بود از من خوشش نیومده
مدام بهانه گیری میکرد
یه بار میگفت چرا دم در رو نشستی؟ خانمش گفت بابا همین صبح شسته اینجا رو
یه بار میگفت فلان وسیله م نیست، خانمش گفت بابا دیروز خودت برش داشتی گذاشتیش تو ماشین
یه بار بهش میوه تعارف کردم روشو کرد اونور😢
دنبال بهانه بود مدام
از اینایی بود که پی شر میگردن
خدا نصیب کسی نکنه