خب میگم بلد نیستی دیگ
یعنی چی خواسته هامو میگم و قول میده جبران کنه؟؟؟
الان من بودم برا تو دلیم از همون سه ماهگی هروقت میرفتیم بیرون جلو یه مغازه لباس بچگونه نگهش میداشتم یه تیک میخریدم یه تیک که دو میلیون نیست تهش چهارصد تومنه
اگرم میگفت نه میگفتم وا عزیزم مگ میشه مرد ته جیبش چهارصد نباشه تا حالا بچم صد دست لباس داشت نه که برم کهنه های خواهرمو بگیرم شوهرمم پروتر از قبل بشه بگ این کهنه ها بهتر از نوان!
اگ میخای تا اخر عمرت باخت ندی تو رفتارت تجدید نطر کن بیخودش شوهرت رو گنده کردی هرچی میگ میگی باشه
هر مهمونی ای که دعوت میشین تا لباس واسه خودتو بچت نخریدی نرو سفت واستا که نمیام مگراینکه بریم قبلش لباس بخریم
بعد از خریدا هم هی جلدش با لباس نو قر بدین زبون بریزین تا لذت خرید رو ببره
چهار بار با دعوا باید پول بگیری چهاربار با زبون چهار بار با کلک چهار بار با این حرف که افسرده شدم میخوام برم خرید و... تا عادت کنه به پول دادن نه که عمرتو خودتو بچهات بره بشینین به حسرت خوردن
من اوایل که شوهرم عادت به خرج کردن نداشت میرقصیدم شاباش میگرفتم تا شاباشا به یه حدی نمیرسید وا نمیدادم برای رابطه
تا اینکه یواش یواش عادت کرد به خرج کردن الان دیگ قرضم داشته باشه میدونه باید سهم خرج منو بده اگ میخواد خونمون اروم و شاد باشه