من دوتا خواهر و یه برادر دارم
یادمه در تمام کارهاشون بودم و کمک میکردم از خونه تکونی گرفته تا نقل مکان و عروسی و بچه داریشون
تولد تک تک بچه هاشون کیک با من بود دیزاین با من بود پذیرایی با من بود
مهمون داشتن از یه روز قبل میرفتم
حوصلشون سر میرفتم پا میشدم میرفتم خونشون
گذشت و گذشت تا من ازدواج کردم برای عقدم از هر کدومشون کمک خواستم نبودن ک نبودن فقط میخواستم تو خرید لباس همراهیم کنن چون همسرم نبود
و من همونجا بود ک فهمیدم قرار نیست خوبی هایی ک میکنی بهت برگرده