دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

باید کیک بپزم

صورتمو ماسم زغال بزارم 😎 پیشنهاد میکنم بزارید بسیار لطیف و نرم و پاکسازی می‌کنه 😍

نهار بزارم

گردگیری کنم

بعدازظهر بریم کفش واسه خانم بخریم

تم ببینم چیزی پیدا میکنم

فکرمه ی جلسه ریموو ابرو برم این یکم قرمزی هم بره

این بود انشای من 😄

اره😃😃 ...ازین خوشحالیا نصیبتون اللهی😍🥰

سلامت باشید هر دوتون

دل دردا تموم بشه نوبت دندونه

حالا حالاها درگیرید باش

ولی لذت بخشه بچه داری

خیلی هم عالی 

مبارکتون باشه به خوشی برید بسازید و بشینین 

توکل برخدا بقیه ای کاراش هم راحت جور میشه

مبارک باشه 🥰🥰🥰🥰

ایشالله حسابی خوشگل میشه و لذتش رو ببری

کار خوبی کردی 

منم میخوام کم کم خرید عید بچه ها رو شروع کنم

خودم و همسرم خیلی تو عید خرید نمی‌کنیم

طی سال هر وقت چیزی خوشمون بیاد می‌خریم

ولی دوست دارم  بچه ها حال و هوای عید رو بچشن

برای هر کدوم باید کفش بخرم و شلوار و بلوز

همین کلی میشه 

خدا کمک کنه همیشه خرج خوبی و خوشی بشه 

چقدر جاری جان پر رو تشریف داره

واقعا روش میشه همش بچه ها رو می‌فرسته خونه شما

حالا یه ۲۰۰ تومن میزاشت تو پاکت میداد دست بچه هاش

کاش این حرفها رو ۱۵ سال پیش یکی به من میگفت😩😩😩

واقعا به بقیه ربطی نداره

ولی من تو زندگیم نظر بقیه خیلی برام مهم بود

که بگن فلانی عروس خوبه است

سلام،براچی گذاشتی بره سر یخچال؟ ایندفعه همون لحظه دستشو بگیر بگو دست بی ادب دراز بدو برو خونت.آفرین کیک ندادی من الان خودم چند نفر رو دارم تو ذهنم به قتل میرسونم این جاریتم اضافه شد چقد پر رو هستن چرا بااینا تو یه ساختمونی مثل من خودتو اسیر کردی

وای جدی؟خدای من 

خدا رحم کرده سرت جایی نخورده دور از جون 

الهی زودی  خوب شی

 یکم یزیدیتو کمترش کن دلبریتو بیشترش کن(با ریتم بخون)🤣🤣🤣🤣🤣

از کجا پامیشه میاد؟ هرچند وقت میاد؟

نارین جان چرا دعوت نکرد پسراتو ؟متقابلا باید مقابله به مثل میکردی 

بچه اش رو دعوت نمیکردی 

شاید داره میگه نمیخواد با شما بیاد بره بعد شما مهربونی میکنی دعوت میکنی باخودش میگه نگا عاشق من ان 

بچه اش دلش میشکست اگه دعوت نمیشد؟

مادرش باید درست رفتار کنه

اره واقعا بیشتر از چندماه نمیخابه داخل گهواره 

بعدش بغل میخواد و بازی و ...

یکم تحمل کنی میگذره این چند روز

دخترا من دیشب خواستم با کلاس بازی دربیارم شام فقط سالاد خوردم😅😅😅

البته توش مرغ گریل شده و سیب زمینی هم زدم مثلا سیر بشم

سیر که نشدم ولی مقاومت کردم

۵ صبح چنان معده  دردی گرفتم که نپرس

نگو ویروسم گرفتم

یه حال بدی بود

داشتم میلرزیدم ،دندونام می‌خورد بهم 

دخترم بیدار شد درجه پکیج رو گذاشت رو ۸۰

بخاری رو تا ته زیاد کرد

جوراب بهم پوشوند

دو تا پتو انداخت روم

برام نبات داغ درست کرد

گشنه ام بودم ولی تا یه قلپ آب میخورم گلاب به روتون......

دیگه توبه کردم سالاد خالی به عنوان شام بخورم

یعنی از ۵و نیم چنان به خودم پیچیدم خدا برای هیچ کس نیاره

شوهرم شیفت شب بود

اومد خونه پسرمو برد جلسه امتحان منم برد درمانگاه

رفتم نشستم کنار شوفاژ

کاپشن خودم تنم بود

شوهرمم کاپشن رو کشید رو من بازم داشتم میلرزیدم

بعد ۵ نفری نوبتمون شد

دکتر گفت این ویروس خیلی خیلی اذیت می کنه 

انگار یدور رفتم اون دنیا برگشتم

مراقب خودتون باشید 

من اصلا این چند روزه بیرون نرفتم نمیدونم  کی ویروس آورده خونه