کیا از دست بچه هاشون خستن و کم مونده کفر بگم بیان..

بعضی بچه ها همینجوری ان اتفاقا ب مرور خوب میشن،

مثل قدیمی ها کولش کن،بعد ب کارهات برس،

اگه الکی نق میزنه اصلا تحویلش نگیر بزار اونقد نق بزنه تا ساکت بشه

کاش منم داشتم وهمش گریه میکرد

عزیزم یه ازمایش ببربچه اتوشاید کمبوداهن داره اگه غذاشو شروع کردی حتما اب جوشیده سردشده اهنشو و قطرهdaشو بده شاید بچه ات به چیزی الرژی داره  یا رفلاکس داره کم کم بهش غذا یاشیربده 

 پسر من اخر هشت ماه دنیا اومد. دو نیم کیلو . 

خوابش خیلی بد بود و هست  تا هشت ماهگی هر ربع ساعت نیم ساعت مثل آلارم اخطار میداد .  اکثرا رو پام باید میخوابید منم خواب میرفتم از فرط خستگی . سینمو نگرفت شوهرمم حساس کلا دیوونه بچن . هی میگفت غذاش بده شیرش بده اونم نمیخورد رک اعصابم بود این مساله انگار مثلا من مرض دارم ندم .الانم یسالشه بچم شبا ده بار بیدارم میکنه  با جیغ منم تازه خواب رفتم یه تپش قلبی میگیرم . گاهی دلم میخواد تو خواب گریه کنم از خستگی  منم لوس بودمو تک دختر بابام واقعه سختمه کمبود خواب دارم .ولی  سعی میکنم داد نزدم سرش نهایتا داد میزنم میگم بشییین یا دست نزن وگرنه دعا و سر قبرو اینا خوب نیس برا بچم خیلی بده .

سعی کن  اروم باشی ب همه گریه ها هم توجه نکن   گاهی درد داره اوکی بگیرش ولی بهونه گیری الکی نه ول کن فقط اروم  شعر بخون توجه کنه   خدا صبر هممون بده . دعا کنید بچم اشتهاش خوب بشه یسالشه هشتو سیشده وزنش  خسته شدم بس که گفتن اخیییی چه ریزه  . حتما خوب غذا نمیدی در صورتی ک خیلی بهش رسیدم اون کم خوراکه . خستم دعام کنین ..

ببین  کم طاقت باشی یا نباشی کلا خیلی رفتار توی مادر با بچه ات تو رفتار بقیه با بچه ات تاثیر گزاره..اگه با بچه ات بد برخورد کنی  بقزه هم ب خودشون اجازه میدن با بچه ات بد رفتار کنن ...

منم تو بارداری زیاد حرص و جوش خوردم   خواهرشوهر بیمارم خیلی اذیتم کرد      بچه منم جوشی و پرگریه و نا آروم بود و هست...

عه دختر منم اینجوری بود 

با هر بدبختی بود پستونکیش کردم ، خیییییییلی تلاش کردم و خیلی تو خوابش تاثیر داشت

و اینکه بچه ای که مدااام گریه کنه حتما مشکلی داره ببرش ی دکتر خوب 

هیچکدوم من اصلا اصراری برای راه رفتنش نمیکردم خودش از وسیله ها میگرفت راه میرفت ولی ۱۹ ماهگی دیگه تونست مستقل راه بره

ره تغذیه نبود

والا ناهار هیچی نداشتم بخورم

وقت غذا درست کردن نداشتم با این بچه

عزيزم برو دكتر يه چك آپ كن هم از نظر هورمونى هم افسردگى بعد زايمان اول بايد حال خودت خوب شه اين حق تواه بعد يه روزهايى پرستار بگير كه بتونى تنها باشى و به خودت برسى 

ما همه درکت میکنیم استارتر عزیز چندتا چیز هست که در مورد دختر من جواب میداد انشالله برا شما هم مفید باشه 

اول اینکه یه تاب شورتی خریده بودم هم قیمتش خوبه هم نصبش آسون مینداختمش اون تو هل میدادم آروم میشد خودمم همونجا می نشستم غذا یا چایی میخوردم 

دوم اینکه هر شب حدود ساعت ۲ که خیلی از گریه خسته بود حموم میکردیم هر شبا ، اونوقت سبک میشد تا ساعت ۶ یا ۷ میخوابید  که خودش غنیمت بود . توی روز وقتی میخواستم بخوابونمش اهنگ بی کلام براش میذاشتم وقتی میخوابید هم اهنگو قطع نمی کردم تا سر و صدا دیگه رو متوجه نشه . تاب های برقی که معرکه هستن هم اهنگ میزنن هم تکون میدن ملایم اگه پولش براتون مهم نیست تاب برقی براش بخرین وقتی خوابید بذارینش اون تو دیگه نیاز نیست رو پا باشه ، تاب مثل ما تکونش میده شما هم بکارتون برسین 

دعا کن من بجات حامله بشم و بچم بمونه از خدا بخواه

منم دعات میکنم

و سر آخر اینکه بچه یکی از دوستام خیلی گریه میکرد دکترش بهش یه آرامبخش داد شبا به بچه میداد تا بخوابه تا یکسالگی داد بعدش قطع کرد ، اون همه گریه برای بچه بیشتر از دارو ضرر داره بنظرم،  بازم خودتون هرچی صلاح میدونین

سعی کنین کم کم بهش شیر خشک بدین تا به شیر خشک عادت کنه چون این همه خستگی و اضطراب توی شیر شما مطمئنا اثر میکنه و بجه بیتاب تر میشه شما هم راحت میشین از شیر دادن