من از دست دخترم دق کردم
به مامانم میگفتم هروقت مردم نزار بیاد سرقبرم گریه کنه چون قاتل من همین بچمه
بعدش میگفتم سرقبرم بچمو بزنین دلم خنک شه
وای اعصاب برام نذاشته بود
همش چسبیده بود به من
۲۱ ماه شیر خورد و در این مدت یه قاشق غذا نخورد
۲۴ ساعته سینم دهنش بود
شیشه و پستونک و غذا کمکی نخورد
عزیزم منم مثل شما یه مادر کم طاقتم ، هرروز صبح هم پامیشم عهد میکنم خوب باشم ولی نمیشه ، من پدرم چهارماهه فوت کرده پدری که ستون زندگی ما بود مخصوصا خواهرم پدرم یه انسان ویه پدربه تمام معنا هنوزم که این چیزارو تاپیک میکنم باورم ننمیشه ازدستش دادم خواهرم بچه اش یک ماهش بود خودشم سزارین کرده بود با بخیه شما تصور کن فوت پدر گریه مدام بچه درد بخیه یه بچه ایی که بزور بهش شیر میداد وضع روحی خراب برای خاکسپاری اینقدر توخاک بود دچار سرفه های شدید بی خولبی یعنی شب تا صبح بیداربو یعنی واقعا وضعش یه فاجعه به تمام معنا اما من ندیدم ازش که حتی برای یک لحظه نسبت به بچه اش خم به ابروش بیاره اینقدر با بجه اش مهربان بود من هزاردفعه به پسر دوساله ام تو این مراسم عصابانی شدم ، حالا سعی میکنم هروقت پسرم اذیتم میکنه یاد خواهرم میافتم
یه چیزی بگم عزیزم دخترت فقط و فقط گرسنه است خوابش سبکه ب همون خاطره از فردا تغذیه ی کمکی رو براش شروع کن بهتر میشه .
من دخترم نق نق میکرد و بهونه گیر بود و خوابش سبک برا همین طبق نظر دکترش تغذیه کمکیش رو از پایان ۴ ماهگی شروع کردم .نمیگم عالی شده ولی خدا رو شکر بهتره
از فرنی براش شروع کن ،زیاد رو پا نزارش عادت کرده چند روزی تحمل کن این رو پا گذاشتن رو از سرش بنداز
هر موقع ک نق میزنه ک نباید بزاریش روی پا که
در ضمن خودت هم حتما قرص ویتامین دی بخور دوز ۱۰۰۰ روزانه هست ،و مولتی ویتامین خیلی خیلی حالت بهتر میشه
