مینیمالیست شدن یعنی چی؟

منم یه ویترین داشتم توی آشپزخونه درب شیشه ای رو پارسال برداشتم کابینت کار درب ام دی اف گذاشت اونقد خوب شد

اره ممکن تغییر رنگ بده اگر برات مقدوره سایه بان درست کنید اگر ک نه خب واسه شما چیز ضروریه نگه دارید

سیب زمینی ها برش عمیق بزن وسط هاش رو خلال بزرگ برش بزن بذار آب پز بشه یکم سرخ کنید بخورید 

پیاز هم اگر تا جایی قابل استفاده میبینی هست خلالی خرد کن بشور روی پارچه بذار خشک بشه سرخ کن بذار فریزر برای توی غذا 

من امروز یه چوب لباسی ایستاده به قول ماریتان جون که شبیه درخت هستن 😄😄گذاشتم خروجی ولی به جاش یه چوب لباسی پشت دری ورودی داشتم زدم پشت درب اتاق 

 آینه ایستاده سرویس خوابم رو دراور دو طبقه اش گذاشتم خروجی ولی آینه رو جدا کردم با کمد ریلی پشتش رنگ زدم توی طاقچه خونه نصب کردم ایشالا بعد عید دور تا دور همین آینه رو نجار میاد واسم کشو و کمد کار میکنه 

اتاق خوابم در حال حاضر یه تخت و دوتا پاتختی و یه دوچرخه هست اونقد خلوت شده 😍

یه دراور ۴ کشو هم سرویس خوابم داشت گذاشتم کمد دیواری به لطف دختر آفتاب جای بکری واسش پیدا کردم 😄

خروجی امروز من یه جفت دستکش همسر که داغون بود بارضایت خودش✌😀

کسی هست منو توی اون گروهی که ایتا زدید عضو کنه؟؟

بچه ها من چندماهه تاپیکو میخونم و پاکساری میکنم ولی هربار فکر میکنم خونم خالی شده باز انباشنگی میبینم

مثلا کمد اکسسوری ها رو چندبار پاکسازی کردم و هربار فکر میکنم کامل پاکسازی شده اما بازم میبینم که عه فلان اکسسوری اضافس باید بره .واقعا چرا؟چرا بار اول به چشم دورریز نمیبینمش؟شماهم اینجورید؟

من همین قالبا رو دیروز ورودی داشتم 🙈🙈🙈دخترم جدیدا عاشق شیرینی پزی شده 😁می‌دونم سرنوشت قالبهای منم به سرنوشت قالب شما دچار میشه 😁ولی برای زنده نگه داشتن خلاقیت در  نوگلان نوشکفته مجبوریم 

سلام من چرا نمیتونمرفع انباشتگی کنم

قبلنا خیلی راحت دور مینداختم میبخشیدم اما الان نه

منم همینم همین جا چندبار اعلام کردم پاک سازیهام تموم شده خونه ام خالیه ولی هر روز خروجی دارم😄

منم اینجوریم عزیزم

انگار هی که رفع انباشتگی میکنم ذهنم بازتر میشه و وابستگیم به وسایل کمتر میشه، به خاطر همین راحت تر میتونم تصمیم بگیرم راجع به اینکه چی بمونه و چی بره خروجی. چندوقت یه بار میرم دوباره به کمد یا کابینت سر میزنم یه چیز اضافه میبینم با خودم میگم واقعا اینو من برای چی نگه داشتم 🙈

حس نمیکنی وابستگیت به آدما هم کمتر شده؟

من اوایل حتما باید ساعت ها با خواهر و مادرم حرف میزدم.

همش فکر و ذکرم شوهرم بود.

از وقتی رفع انباشتگی میکنم حس میکنم وابستگیم به آدما هم تعادل پیدا کرده

بالاخره امشب شوهر راضی کردم لباس کارهاش رو پاکسازی کنیم و دو جفت فقط نگه داره این موفقیت رو به خودم تبریک میگم😃

 یه چوب لباسی پر لباس کار داره یه پلاستیک بزرگ هم چپونده بود بالا کمد دیواری😶😒

ولی مغازه اش رو تا دلت بخواد تا خرخره پر از وسیله هست ولی خب فنی کاره و وسایل ها همه اش ضروریه من واسه همین وسواسیم جرات نمیکنم پامو بذارم مغازه اش 

اره منم داشتم غصه میخوردم که خونم خالی شده حالا چیکارکنم بیکار شدم😄بعد رفتم خونه مادرو خواهر و همش غصه میخوردم که خونه اوناهم تموم بشه باید چیکارکنم؟

که یهو دیدم نه بابا هنوز داستان  وسایل خودم ادامه داره...