سلام به همگی
من خیلی وقته نیومدم از همه جا بی خبرم انشالله تموم انتقالیامون همگی مثبت شده باشن و به سلامتی نینیهاشونو بغل بگیرن.
خدایا توبه.... خدا جون حرفای اینا رو نشنیده بگیر اعصابشون خرده😏
با لک یه هفته ای کم آوردی؟؟؟ اونم لک سیاه که یعنی خطری نیست و خون قدیمیه؟
به قول یکی از بچه ها لک و خونریزی برای ما آی وی افی ها سر جهازی محسوب میشه. آش کشک خاله است...
من بعد دو ماه لکه بینیم قطع شد . احتمالا بعد اینکه اثر آمپول پرولتون بره دوباره برمیگرده..... من حتی خودمو برای خونریزی هم آماده کردم و اینکه شاید مجبور بشم تا آخر نه ماه استراحت مطلق باشم..... اما مصمم هستم که آخر تیرماه بچه مو بغل کنم
مادربزرگ من وقتی میخواست بگه ناشکری نکنین میگفت خدا ناز کش بنده اش نیست.... اما به نظر من خیلی هم ناز بنده شو میکشه. اونقدر که ماها ناشکری میکنیم تا حالا باید صد بار ما رو میترکوند.
ازش بخواه برات نگه داره.... ازش بخواه بهت صبر بده.... ازش بخواه بهت قدرت تحمل درد و رنج رو بده
حیف خدای به این مهربونی که براش خط و نشون بکشیم
سلام خوبین
هفته سوم بارداریمه
مامانم خالم مادرشوهرم خواهرم همه همه هرکسی ک هست خودش هرکسی هم ک نیست با تلفن انقدر یکسره میگن تکون نخور بشین اروم راه برو دراز بکش ک دگ خیلی سخت شده برام
من کاری نمیکنم تو خونه اما همه دوس دارم من دراز،بکشم و هیچ کاری نکنم
خب ادم اینجوری افسردگی میگیره
اخه این همه مراقبت واقعا نیاز،هست؟
شما هم واقعا از اول دراز،کشیدین انقدر ب خودتون سخت گرفتین یا مشکلی نیس اینا بیخود گیر میدن؟😟
من هیچ کاری نمیکنم اما اگ یکم از پله بالا برم یا چها تا لباس از رو زمین بردارم زیردلم درد میگیره یا زیاد ک بشینم کمرم درد میگیره
گل صحرا منو یادت میاد هفته شش که بودم اومدم گفتم بچه ها من دارم سقط میکنم
چون قبلا سقط کرده بودم درد و خونریزی سقط برام آشنا بود....
گفتم تموم شد رفت
دیدی وقتی انگشتت رو جلوی شلنگ آب میگیری زور آب زیاد میشه فش فش صدا میده..... من اونجوری ازم خون میومد.... داشتم فک میکردم نکنه تو رحم شاهرگ وجود داره من تا حالا نمیدونستم🤔
درد و انقباضایی داشتم که وقتی شروع میشد نفسم قطع میشد و پتو رو چنگ میزدم. درد که قطع میشد فرصت میکردم نفس بکشم عین کسایی که دارن زایمان طبیعی میکنن....
اما در کمال ناباوری بعد از اون ماجراها رفتم سونو و قلب جنین میزد. جاش امن و آروم بود
اون درد چی بود و اون همه خون از کجا اومد نمیدونم... فقط میدونم خیلی بیشتر از اینا باید صبوری کنیم و توکل
اونچه که باید بشه میشه. برای با خبر شدن از فردا عجله نکن. زمان حال رو مدیریت کن..... زمان حال تو الان اینه که جنین تو رحمت وجود داره و تو بدون چک و چونه مادر محسوب میشی. شاید الان نتونی سینه به دهن بچه ات بدی و شکمشو سیر کنی اما میتونی با آرامش و حال خوب معنوی باعث آرامشش بشی. آرامشی که برای رشد مغز و قلبش حیاتیه
حال بد روحی برای همه مون عادیه. گریزی هم ازش نیست . اما کمی غمگین شو. کمی اشک بریز و زود خودتو پیدا کن. ولی هیچوقت نگو خدایا اگه میخوای بگیریش زودتر بگیرش
ببخشید خیلی وراجی کردم🙈
آناجون و دوستان عزیزم جواب پاتولوژی که هیسترو شده بودم قبل انتقالم اومد بی زحمت ببینید اگر اطلاع داری از مضمونش به منم بگید دکترم فعلا سمینار رفته و دسترسی بهش ممکن نیست
ماهیرخ فک کنم تو هم مثل منی. رحمت مستعد اسپاسم و انقباضه. به رحم من بگن بالا چشمت ابروه مثل سنگ سفت میشه چه برسه به اینکه جنین بخواد توش رشد کنه
اگه انقباضات زیاده از دکترت بپرس ببین اجازه میده ایزوپرین مصرف کنی.... من سه ماه درد کشیدم . دکتر هی گفت ایزوپرین بخور من میترسیدم قرص بخورم مقاومت میکردم. اما دیگه هفته پیش خوردم . عالی اثر کرد
تو هم با دکترت مشورت کن ببین هفته های اول میشه مصرف کرد؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز