موافقم دوسته منم عاشق پسر خالش
به نظرت این عشقه چون تو این مسائل خنگم یکمی
همیشه کنجکاو که بیشتر ازش بدونه حتی چیزایی که ازش میدونه را ازش میپرسه
یه سری که دوستم از سرکار میومده خونه اتفاقی خالش و پسر خالشا میبینه تا یه مسیری میرسونن دوستمان میگفت تو مسیر این سوالات ازم میپرسید، ازم تعریف میکرد
و پشت هر چراغ قرمز چشم تو چشم باهم حرف میزو یعنی بر میگشته عقب نگا میکرده باهاش حرف میزده
به نظرتون بهش حسی داره؟