تاپیک قبلم دقیق گفتم چیشده ولی اون رفت منم ۵ دقیقه بعد اون رفتم بعد رفتم پایین دیدم نیس زدگ زدم گفت من رفتم خوت بیا من رفتم حموم اومدم تو هنوز اماده نشدی ،تازه از حموم در اومدم اون رفت تا من موهام سشوار بکشم اتو کنم ارایش کنم او در اومد دیگه کامل اماده بودم ۵ دقیقه بعد اون بخدا ۵ دقیقه شالم یر کردم کیفم برداشتم رفتم دیدم رفته ..گفت اسنپ بگیر بیا منم گفتم متاسفم برات ما زنو شوهریم مثلاا
الان برم خونه مادر شوهدپم یا نه بمونم ساعت ده و نیم یا ۱۱ برم که خانوادش بفهمن خاتوادش که خوشحال میشن اما داداشاش خوبتن تف میکنن تو روش
آخی
نرو لطفاً به مادر شوهرتم زنگ بزن بگو تا ناراحتی پیش نیاد
سلام
😐 یعنی هنوزم اصرار داری بمونی با این مثلا شوهرت؟
😁ترسیده خونه مادرش جا به جا بشه و گم بشه
🤦♀️🤦♀️🤦♀️حالا ۵ دیقه صبر میکرد چی میشد
کلا نرو
چی بگم شوهرت فاقدشعوره ولی اول عیدی حال خوب خودتوبدنکن ولش کن
چقدکم حوصله هست شوهرت سعی کن بهش یادبدی که منتظرزنش باشه ونزاره بره.بگواگرکمی مرا ادم حساب میکردی نمیراشتی بری.چکارواجب داشتی که مرا قال بزاری.راستی چقدمنتظرت موند
شما تازه ازدواج کرده بودی نه؟
چه جراتی داشته شوهرت
اینو باید آدمش کنی
ترسیده جا گیرش نیاد بدو بدو رفته؟
از طرفی اگه نری جلو مادر شوهرت بد میشه
از طرفی بری شوهرت همیشه همین کارو میکنه
نمیدونم والا
میخوای بهش بگو بیا دنبالم با اسنپ نمیام
من بودم نمی‌رفتم بعد هم حتما گلگی میکردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز