بعد جواب نداد زنگم میزدم بهش .
بعدش بهش اس دادم وایسا میام باهات .
اومد جلو در پیاده رقتیم ..
این برا روز چهار شنبه سوری بود امروزم اینجور کرد الان برادر شوهدم زنگ زد گفت بیام دنبالت گفتم اخه لباسام در اووردم حتی نگفت خوب بپوش میام .. گفت باشه بلشه خدافط منم قط کردم
من نگفتم نه هاا گفت اللن بیام دنبالت چون این تایم میره سر کارش همیشه کارشم دست خودشه ها حالا یسری جزییات داره ولش..