شایدبراتون عجیب باشه و بگید اگه جای من بودید لحظه ای نمیتونستیدتحمل کنید
نزدیک عیدشد شوهرم بجای اینکه دست نو عروس خودشو بگیره ببره خرید عید کنه و ۶ساله زنشم قول داده بود پولی که دستش اومد امسال عید حتما برای من طلابخره.چون یه معامله خوب کرده بود.رفت برای مادرش ۱۲میلیون گوشت وماهی گرفت.۲۵ میلیون خرید شیرینی وآجیل ومیوه و...کرد.و۱۰میلیون ب کارت داداش مجردش زد.۱۰میلیون ب کارت مادرش زد.۲۰میلیون ب کارت پدرش زد
وسفره هفت سین اعیونی و گرون ترین برای مادرش خرید
واینارو دوسه روز قبل انجام داد.اول رفت برای خانواده انجام داد
حالابیاید برای زنش بگم چیکارکرد.زنش خواست بره تاکتابخونه زنگ زد ب کل خانواده خودش و من گفت زنم رفته بده.اسنپ رو گفت دوسپسرش اومده دنبالش
پول به زنش۵تومن داد که گفت برو از همین هرکار میخای بکن
چون خانوادش رُسشو درآورده بودن وهیچی نزاشته بودن
نه لباس خرید.نه شیرینی آجیل گرفت
نه وسایلی که برای خونه لازم بود انجام داد.چون خونه جدیدی ک اومدیم پرده لازم بود الان خونمون پرده نداره.کمد کم داره این خونه باید رگال میگرفتیم تمام لباس های من توی کیف مچاله شده
یخچال خونمون خالیه مرغ و چرخکرده تمام شده ولی ب فکرنیس
تمام بالشت و رو تختی رو باید میدادیم خشکشویی.همشون کثیفه حتی نکرد ببره اینارو
نه لباس و خریدی برای من کرد
حتی یه سبزه نخرید چه برسه سفره هفت سین و من الان ی سفره هفت سین نچیدیم
الان حالا قول داده فردا بریم برای عید یه دست لباس برام بخره مادرش هم گیرداده ک منم میام.کارش همیشه همینه ک روی سرم باشه و نزاره شوهرم برای من خ ید درست حسابی کنه.اخه چرا باید ی مادرشوهراینقد نظارت داشته باشه
بهش هم ک ناراحتی و اعتراضمو میخام بگم عصبانی میشه میخاد منو کتک بزنه.
الانم من دوساله دارم برای کنکور میخونم و تلاش میکنم.الان ک موقع رسیدن ب خواستم هستش و نتیجه تلاشم رو میخام ببینم
بمن میگه درسو کلا بزار کنار
ومیگه یاید ازاین ب بعد هرروز برو خونه مادرم براشون غذا درست کن
الان نمیدونم چیکار کنم جدا شم و همین مدت باقی مونده ک مونده برای هدفم تلاش کنم یا نه درسو بزارم کنار و ب این زندگی پراز حقارت که فقط مادرش داره ریاست میکنه ادامه بدم