من مجردم سن بالا ولی تو این سن

به خودت برس و خب ازدواج کن نمیتونی که تا آخر عمر تنها بمونی 

زندگی هر کسی به خودش مربوطه اما اگه الان بچه داشته باشی هدفت کلا میشه آینده بچت

بخدا بهترین حال رو داری فک نکن مثلا ما متاهلا داریم عشق میکنیم تنهایی توی متاهلی هزار برابر سنگین تره

بیا همه همسنیم

فتوا ندید خواهشن منم دقیقا حسه ایشونا دارم آدم به یه نقطه‌ای میرسه فقط دلش آرامش و تنهایی میخواد از ته دل

پس برو تو تنهایی خودت 

اینجا چه ...... می‌کنی ؟؟؟؟

تصور من از اقایونی که تو نی نی سایت هستن می‌دونی چیه 

خیلی چیز بدیه نگم بهتره

نق نوق شوهر و بچه یه طرف فکر اینده زندگی خودت و زندگی به طرف تازه یه غول هم هست ب اسم. خانواده شوهر ک پوست ادم کنده میشه واقعا ارزوی من بیوه شدن 

بهترین حالت از شرخودش و خانوادش راحت میشم با  دوتا بچم عشق میکنم دیگه تا ابد هم فکر ازدواج نمیکنم

من متولد ۶۲ هستم فک کنم تقریبا هم سن باشیم 

سه ساله جدا شدم از شوهرم و بعدش رفتم ترکیه زندگی کردم و اونجا بود که فهمیدم من باید تنها زندگی کنم تا حالم خوب باشه 

شما درونگرای واقعی هستید و این اصلا بد نیس 

منم از خیلی ادما دوری میکنم چون واقعا لول و شخصیتشون با من جور نیس سعی میکنم با فامیلا در ارتباط نباشم دلم یه زندگی کاملا خصوصی ‌و ارامش میخواد

من فک‌کنم خیلی شبیه هم هست روحیاتمون 

اصلا فک‌نکنید فقط شما روحیاتتون اینجوریه 

تنهایی آیا ربطی به اینجا داره الان ناراحتی شما از این موضوع 

 دلتون لطفا تنهایی نخواد  

میتونین مادر خوانده فرزند  بی سرپرست باشین و خانواده اش بشین   بهش محبت کنین    براش کلی جیزی بخرین تا خوشحال بشه و حال دلتون هم خوب تر بشه  و زندگی تون پر از 

نزارین انرژی تون تو تنهایی هدر بره .‌‌شما میتونین تو ۴۲سالگی کلی کار انجام بدین که تو ۶۰ سالگی دیگه نمیشه 

هنوز جوونین و پر انگیزه  و تحصیلکرده و باوقار 

آدم تا زنده هس باید زندگی کنه 

حالا چه مجرد باشه چه متاهل. مهم خوب و پر بار زندگی کردن 

تنهایی آدم رو از پا درمیاره حتی اگ ازدواج هم نکردین تنها نمونین .تنهایی فقط برای خداس 

حرز امام‌جواد به نام خودتون بگیرین از جای معتبر 

خوراکی های خونساز میل کنین خودتون رو تقویت کنین که پر انرژی و سر حال تر باشین .به روزای خوب فکر کنین  

معنویت تو زندگیتون پر رنگتر کنین بانو 

م متاهلم و همین حالو دارم 

انگار دیگه نمیخوام کِاس و سر کار برم 

میخوام راحت بخوابم و وقتی بلند شدم تنها کمی برقصم و آواز بخونم برم حمام دوش بگیرم و بیام کتاب بخونم و یه لیوان شیر عسل داغ بخورم   دلم میخواد کسی نباشه فقط خودم باشم  و آرامش 

کاش شرایطش رو داشتم که برم یه جای دور افتاده و دور از همه تنها زندگی کنم 

سبزی بکارم و یه چند تا مرغ و خروس داشته باشم و وآزاد باشم گاهی هم تنهایی بدوم