ولش کن بابا
اینجور آدمای مغرور فکر کن ازدواج میکردی باهاش هم پیرت میکرد
ببین من ی خواستگار داشتم خواهرش منو معرفی کرده بود
ببین چند جلسه اول میومد تعریف و تمجید و ..
بعد ی جلسه گفت ب خواهرم گفتم کی و معرفی کردی
خونه های اینجا ...فلان اند و ..انگار براش صف کشیده بودن وایپکه خونه شون کدوم بالاشهری بوده و..
بعد ببین منم کم تجربه و خام تا حالا با پسری نبودم ببینم چی ب چیه حرفاش یعنی چی و ..
حتی آزمایش ازدواج هم رفتیم الکی گفتم گشنمه گفت باشه میرم ی چیزی میخرم که نرفت
حالا خوبه خواهرش هم اومده بود
گفت من رفتم ی چی خوردم ما و هم تشنه گشنه گذاشته بود اونجا
قبلش هم گفت دماغتو نمیخوای عمل کنی ابروها تو درست کنی رفتیم سر خونه زندگی باید تیپت و عوض کنیم و..
بعد خلاصه اومدیم خونه منم ساده هیچی نگفتم
خواهرش زنگ زد کج آزمایش نخورده و ..الکی گفت تالاسمی داره
منم حرفارو ب مادر و خواهرم گفتم بعد خواهرم کشونده بودش خونش
گفت تو حدتو میدونی اصلا چرت و پرتی تحویل خواهرم دادی
برگشت گفت چطور جرئت کردی از طرز لباس پوشیدن خواهرم ایراد بگیری
تو این چند وقت خودت ی دست لباس بیشتر نداشتی بپوشی پر رو پرو حرف زدی
گفت اصلا تو ب خواهرم میخوری
هم از نظر ظاهری هم تحصیلی هم مالی و رفتاری
...
خلاصه حسابش و گذاشته بود کف دستش
بعدش من قبلاً سر کار میرفتم دیگه سنوات گرفتم و از کار بیرون اومدم
قصدم این بود دماغمو عمل کنم اما خب اون اومد خواستگاری وقتمو گرفت و ..
بعد من رفتم عمل کردم عکس پروفایل گذاشته بودم نمیدونی چجوری میسوخت واسه من اون موقع نچرال بودی و .. پول از کجا آوردی عمل کردی و ...🙄😒
من جوابشو ندادم
بعدش دوباره خواستگار اومد برام رد کردم
بعد اینترنتی با شوهرم آشنا شدم
بیرون رفتیم برای آشنایی همسرم باهام عکس گرفت
من همه رو بلاک کردم جز خواستگار قبلی و بعد عکس پروفایل گذاشتم
اومد تند تند پیام میداد و...
معلومه داشت میسوخت
البته الان که یادم میاد میگم کاش اینکارو نمیکردم
اون خواستگار قبلی هم چندین ماهه که شنیدم فوت کرده
خدا بیامرزدش