2777
2789
عنوان

دعوای من و مادر شوهرم لطفا بیاین

298 بازدید | 38 پست

ازتون خواهش میکنم متاهل ها فقط تاپیک رو جواب بدن چون می‌خوام با تجربه ها بیان 






داستان از این قراره من آماده شده بودم با همسرم بریم مسافرت ۱ روزه همسرم پارکینگ منتظر بود که برم 




خواهر شوهرم با گوشی مادرش زنک زد گفت مامانم میگه شام بیاین اینجا چون من خودمم حوصله مسافرت رو نداشتم گفتم بزار از علی بپرسم بهت خبر میدم 




همسرم گفتم گفت نه من دلم میخواد این مسافرت رو برم 


منم چیزی نگفتم تو ماشین بهش گفتم لااقل تماس بگیر بگو نمیایم گفت نه من نمیگم به تو زنگ زدن خودت بگو 




منم دلم نیمد دلشون رو بشکنم پیام دادم گفتم ببخشید نشد بیایم فردا میایم 




دیدم فوری گوشی همسرم زنگ خورد مادرش بود گفت واجب بود رفتین بیرون برمی‌گشتید و فلان گوشی رو قطع کرد 




با مادر شوهرم چند تا خیابون فاصله داریم پیششون هفته ای یه بار هم میریم ولی ایندفعه نشد بریم 




خلاصه منم چیزی نگفتم چند روز گذشت تماس گرفتم گفتم مامان شب خونه هستین بیایم شام پیشتون 




گفت عزیزم گوش کن علی اگه نمی‌خواست بیاد شام تو باید میگفتی نه مادر شوهرم دعوت کرده حتما باید بریم پیششون تو زن نیستی وگرنه به شوهرت میگفتی پسر من از وقتی ازدواج کرده تنها نیمده به من سر بزنه حتما تو نمیزاری گفتم خداشاهده اگه من نزارم گفت ببین من از یکی اخلاق بد ببینم دیگه متنفر میشم 




من به خنده گرفتم گفتم مامان الان دیگه نمیزاری بیاین خونه ات ؟؟ گفت نه بیاین 




چند ساعت گذشت همسرم زنگ زد که با مادرم اومدم بیرون خرید داشت منم گفتم باشه عزیزم اشکالی ندارد 






همسرم اومد دیدم خیلی بد اخلاق و بد رفتارع هر چی پرسیدم هیچی نگفت گفتم مادرت زنگ زده بود حتی اینم بهم گفت که تو مادرت بهت یاد نداده به مادرشوهرت سر بزنی منم باز هیچی نگفتم 




با همسرم دعوا کردیم گفتم همه چیو می‌ندازی گردن من چرت بهشون نمیگی که من مقصر نیستم اصلا 




دیدم جوابی نداد زنک زدم مادر شوهرم گفتم مامان ببین من از ظهر دارم با علی دعوا میکنم که چرا نمیاد بهتون سر بزنه ببین من مقصر نیستم به من و خانوادم توهین نکنین 






گفت اهااا امروز منو برده بیرون کرم افتاده تو شکمت الاغ الاغ الاغ الاغ بچه الاغ پشت سر هم این کلمه رو گفت قطع کرده همسرم شنیدم رفت خونشون 






گفته بود دیگه نه به ما زنگ بزنین نه بیاین خونمون نه دیگه میایم خونتون 






انگار دعوا شدید کرده بود ولی چیزی نگفت به من فقط چند روز صحبت نکردیم آخرش گفت تو باعث شدی با مامانم دیگه رفت و آمد نکنیم 






شما بگین بهترین راه حل چیه من چیکار کنم ؟؟؟؟🥲🥲🥲

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

هووووووف ..من جات بودم رفت و امد نمیکردم یه مدت طولانی.مادرشوهرت حسوده فکر کنم .از همه چی یه حرف درم ...

اینطور بدتر میشه بیشتر انگار مادره زورش اومده پسرش کم میاد بعش سر بزنه

همسرت مشکلش اینه ک حرف نمیزنه

انگار از حرف زدن فرار میکنه

اینجا اصلا مقصر تو نیستی

با آرامش باهاش حرف بزن بگو من دوس دارم تو این موقعیت ها تو پشتم باشی ، من اگه تنهایی حرف بزنم مادرت فکر میکنه میخوام تورو ازشون محروم کنم و اینطوری از من و تو دلخور میشه


خیلی باهاش حرف بزن

قانعش کن ک با حرف زدن نصف مشکلات حل میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792