بعد من حموم نرفتنم واسه اینه که انگار به جای دوش رفتم زیر تشعشعات لیزر!!! حساسیت لامسم وحشتناااک می شه جزز جززز می کنه پوستم
حالا خون رو نبینم؛ بقیه مسائل چی... گوش ها و چشم ها و دماغم رو چطوری ببندم، با حساسیت پوستم چطور کنار بیام؟! من ممکنه دو روز از روی تختم تکون نخورم چون با هر جابجایی لباسم جونم به لبم می رسه!!
زعفرون قاعده آوره دیگه
بعددد مثلاااا الان این طوری شدم که چیزهایی که قاعده آور نیستن ولی حس می کنم ممکنه با خوردنشون بهش نزدیک بشم هم نمی خورم! مثل عسل و خرما!!
بعد می گم خب دیگه گرمی نمی خورم(وی اصلا به گرمی سردی اعتقادی ندارد حتی!!!)
بعد می گم خب سردی هم نباید بخورم!!!
بعد یهو هیچی نمی خورم خدایا کمک!!!
داده
اخه مشکل فقط پنیک یا وسواس نیست
بیشتر روانیه مشکل
تا باهاش کنار نیام اینا حل نمی شن من این رو می دونم! برای افسردگی شدید هم تااا وقتییی خودم نخواستم خوب شم خوب نشدم با هییچییی
ولی کنار نمیام! این همه وقت گذشته این همههه تلاش کردم!!
عجیب ترین چیزها رو الان خوندم تو این تاپیک
