دستمون به دهنمون میرسه ولی نمیدونم چرا جشن های من و شوهرم خیلی زیاد سادس
از بس سادس نه به کسی میگیم نه هیچی
کلی هم الکی الکی ذوق میکنیم 😑
نمیدونم چرا یکم ولخرجی نمیکتیم واسه این مورد
مثلا دو سه هفته دیگه سالگرد ازدواجمونه
من گفتم اون روزا امتحان وکار دیگه دارم زودتر بگیرم
به شوهرم صبح گفتم گفت بابا ول کن سالگرد ازدواج چیه دیگه
منم دست با کار شدم خداستم کیک خیس شکلاتی بپزم
شکر کم بود قند آسیاب کردم 😐
کیک رو خواستم از قالب در بیارم یکم خراب شد دوباره گذاشتم تو قالب با همون قالب کیک گذاشتیم رو میز
روشو هم پدرکاکائو ریختم چندتا برگ پتوس هم گذاشتم کنار با دونه انار
خدایی خوشگل هم شد
شمع هم باید ۳ میگرفتیم دیگه تو خونه یه ۱ بود همونو گذاشتیم😂
به شوهرمم گفتم چندتا بادکنک بخر تزئین کنیم دوسه تا بادکنک رنگا رنگ هر کدوم یه شکل گرفت همونو زدیم
یه ریسه هم دارم تو هر مناسبی میزارم کنار میز اونو هم گذاشتم 🤦♀️
میوه و.. هم دیگه جونم نکشید
یه سالاد ماکارونی هم درست کردم واسه شام فقط طرح قلب درآوردم شوهرم خیلی ذوق کرد کلی ازش عکس گرفت
دیگه همش همین لباسامونو هم حتی عوض نکردیم
کادو هم بهم دیگه ندادیم