به خاطر بیماری برادرم مجبور شدم زندگی و همسرم رو ترک کنم و طلاق

اولویت هر آدمی اول همسرشه بعد فرزندانش و بعد خانواده از هرکسی هم بپرسید همین جواب رو میده . 

مادرت پدرتو داره 

خواهرت شوهرش رو 

برادرت زنش رو و فرزندت هم همینطور این شما و همسرتی که هیچکس جز خودتون روندارید.

چه بیماری داشته برادرت؟

عزیزدلمم🫂🫂🌱🌱🌱

ان‌شاءالله که حال دلتون بهتر باشه و هرچی به صلاحه اتفاق بیفته براتون ، مطمئن باشید خدا همیشه و همه جا حواسش بهمون هست چون حتی اگه یه لحظه توجه نداشت ، ما نابود بودیم حقیقتا نابود میشدیم.💖🤍

البته برادرت همچین قدرتی نداره و نبتید داشته باشه که با اینکه باری روی دوش توعه بازم برات تعیین تکلیف بکنه 

پس مشکل از خودته که نمیتونی ارتباطتو با خانوادت کنترل کنی و بیش از حد به برادرت اهمیت دادی

وقتی اولویت پدر مادر هست  ازدواج نمیکنی    میشینی پیش پدر مادرت   

وقتی ازدواج میکنی یعنی قبول مسئولیت کردی  پس اوویتت میشه همسر و فرزندت  

غیر این باشه  نه از پدر مادر  نه از همسر و فرزند  خیر نمیبینی 

درست نیست آبرو بقیه ببری

یادمه میگفتی شوهرت خیانتکاره

برادرت چقدر خودخواهه زندگیتو بخاطرش ول کردی حالا هم میگه بچه اتو نمیخواد این دیگه خیلی بی انصافیه من بودم اجازه نمیدادم برام تصمیم بگیره حالا ک زندگیمو به پاش ریختم

این  یه چیزیو نمیگه انگار...

آدم بخاطر برادرش طلاق میگیره خونه زندگی وبچه شو ول میکنه مگه؟!🫡

لابد شما خیلی وضعت خوبه بیست و پنج تومنی پول پرستار بدی یه بیست تومنم پول دارو‌و غذا بدی بشه چهل تومنی ماهی تازه اگه مریضی بدی نباشه که داریوش سر به فلک بزاره اونوقت این پولو‌ کی میده؟لابد خود مریض

من نگفتم کار  خوبی کرده روی صحبتم با اون است که تا تقی به توقی میخوره میگن پرستار بگیر...مادرشوهرم مریضه پرستار بگیر..فلانی اینطوریه پرستار بگیر...انگار مردم خودشون عقل ندارن...تازه چه آدمی باشه بیاد تو زندگی آیا بمونه نمونه ....به کنار...برادر این خانم که تکلیفش مشخصه...مشکل روانی داره باید بستریش کنند

من جای بچه ات بودم هیچوقت نمیبخشیدمت

بچه اتو محروم کردی از زندگی بخاطر برادرت

تو درقبال فرزند مسئولیت بیشتری داشتی تا برادرت

عزیز شما اولویت هاتون رو اشتباه گرفتی اولویت بعد از ازدواجتون می شه همسر و فرزند بعد پدر و مادر و خانواده خودتون شما اگر اولویتتون رو برادرتان قرار دادرین نباید ازدواج می کردی بچه تون چه گناهی داشت 

دوستان گفتن ب بقیه تاپیکات سر بزنیم من رفتم تاپیکای دیگتو خوندم خودتم زیاد مایل نیستی بچت پیشت باشه برادرتو بهونه نکن وقتیم پسذت پیشت بود میزاشتیش پیش مادر شوهرت و اینکه یجا گفتی خجالت میکسی پسرتو با خودت بیرون ببری 😐

اینجا فکر کنم تمام کاسه کوزه ها سر اون برادر بدبخت شکسته ..حالا معلومم نیس اصل قضیه ازچه قراره...عزیزم شما فکرمیکنی زندگی وبرگشتن به یه آدم خیانتکار که قبلا ازش جدا شدی کاردرستیه؟خوب فکراتو بکن چون اگه میتونستی باهاش خوشبخت باشی هرگز به نقطه ای نمیرسیدی که ازش طلاق بگیری ..