دیشب خونه ی ما شلوغ بود
مهمون زیاد داشتیم
قرار بود شب پیش ما بخوابن که امروز صبح همه با هم بریم واسه مراسم خاکسپاری عموم
چون جا نبود مامانم تو اتاق من خوابیده
تا یک ساعت دیگه میریم قبرستان
ولی...
امشب یه خواب عجیب دیدم
من از اون لحظه میزارن تو قبر و اشهد و تلقین میخونن واقعا میترسم
دیشبم به مامانم گفتم من میرم تو ماشین میشینم که کلی دعوام کرد
گفت خانواده عموت باید تو غم و مصیبت کنارشون هستی
خواب دیدم که دم دم های صبحه و آسمون گرگ و میش و من تو قبرستانم
کفن عموم تا کمرش باز شده و سر و صورت و بدنش پیداست ولی یه تیشرت خاکستری تنشه
کسی نبود که بزارتش تو قبر و خاکش کنه
جنازش خود به خود رفت تو قبرش وهمه رفتن بالاسر قبرش و نگاش کردن
همین....
دیگه از خواب بیدار شدم
اینقدر ترسیده بودم که ضربان قلبم رفته بود رو هزار
هر کار کردم ضربان قلبم پایین نیومد
نشستم رو تختم
شروع کردم به حمد خوندن
نشد....
آیت الکرسی....
نشد....
یهو خودش به زبونم اومد...
«انا انزلناه فی لیلة القدر»
نمیدونید این سوره چه معجزه ای کرد
یه جوری قلبم آروم شد
یه جوری حالم خوب شد
اصلا انگار که یک نوری وارد قلبم شد که من چند دفعه این سوره رو خوندم
بعدشم چنان با آرامش خوابیدم تا نماز صبح
ولی نگرانم..
عموی عزیزم آدم بدی نبود
خیلی مهربون بود
پس چرا من باید این خوابو ببینم
یعنی ممکنه لحظه خاکسپاری عذاب بکشه...
و اینکه چرا فقط این سوره اثر کرد
چرا آیت الکرسی که همیشه میخونم نشد...