باز جاریم شروع کرده به مظلوم نمایی که شب یلدا تنهام و فلان
مادرشوهرم که خداروشکر خودشو میکشه کنار که مبادا بریم اذیت بشه
منم هیچکسو ندارم برم خونش با مامانم هم حرف نمیزنیم
جاریمم پررو بشدت، بیاد فقط خودشو میاره دردسراش با منه بچشم افتضاح شر یعنی هیچی نمیشه گذاشت زمین همه ی خونه رونابود میکنه یه خوراکی رو سه ساعت تودستش میجرخونه همه جا میماله
میتونه بره خونه ی مامانش ولی احتمالا نرن
شما باشین چیکار میکنین
میخوام به دروغ بگم مامانم اینارو میخوام دعوت کنم