یک سال دوست بودیم بعدش اومدن خواستگاری وما بعد مدتی محرم بودیم
من همش نگران بودم بهم دست درازی کنه 😐
استرس میگرفتم
شهر مون جدا بود
چندین و چند بار هم با هم تنها بودیم و میرفتیم و میومدیم
اما نگران بودم 😐😐
واقعا تپش قلب میگرفتم 😐🤦
چقدر اسکل بودم 😐
خداروشکر از اون دوران سمی تموم شدم 😂🤣