سلام سه روز عقد رسمی کردیم که همسرم

بگو منم تمایلی برای صحبت با شما ندارم .........برو ور دل ننت که توهم جدایی نگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم همچین شوهر بچه ننه ایی نمیخام

مگه چیه زبانشون

من کاری به اتفاقی که افتاده ندارم، ولی بنظرم یکم حواستو بیشتر جمع کن، اگه خودش میومد میگفت من از اینکه شما تمام فامیلاتونو‌گفتین ولی من هیچ فامیلیم نبوده ناراحتم میشد درموردش توضیح داد یا دلجویی‌کرد ولی وقتی اومده میگه «مامانم گفته چرا…» یعنی آقا چشمش به دهن مادرشه مطمین باش تو زندگی نظرش مستقیما تو زندگیتون اعمال میشه، با علم به این موضوع برو تو زندگی مشترک!!!

من یه خاستگار داشتم همکارم بود از شدتی که منو میخواست سر کار زل میزد بهم محو تماشام میشد اصرار اصرار بیاییم خاستگاری، اومدن خاستگاری از شب خاستگاری دیگه من خبری از اقا نشنیدم، حتی بهش تکست دادم دیشب چه خوش تیپ شده بودی فقط گفت مرسی!! چند روز گذشت خبری ازش نشد گفتم چیزی شده گفت مامانم گفته دختر به این خوش هیکلی چرا انقدر لباسش پوشیده بود چرا انقدر دامنش بلند بود …. 

گذشت یه شب سه تایی با مامانش شام رفتیم بیرون، تو اون برخوردا مادرش خیلی از من خوشش اومد، منو رسوند خونه پیام دادناش شروع شد… گفت مامانم گفته چه دختر مهربون و خوش تیپیه!

من باهاش کات کردم چون دیدم باید نظر مادرشو جلب کنم نه اقا رو

از الان اینحوریه وای به حال بعد 

محکم برخورد کن‌

چند سالته

میشه ماه تولد خودت و شوهرتو بگی ؟

میخام ببینم ستاره بختتون بهم میخوره یا نه 

سو تفاهم ایجاد میشه همیشه ، بهتره توصیح بدین براشون 

مبارکه عزیزم 

خوشبخت بشی ❤😘

اسی از موقعی کع گفت تمایل به صحبت ندارم 

دیگه چیزی شد ؟

مال منو هم میگی عزیزم 

خودم مهرماه همسرم فروردین

سریع تصمیم نگیرخواهر اشتیاه کردید باید اول تصمیم میگرفتید کیارادعوت کنیم تااین مشکل ها پیش نیاد شماباید میگفتی شماچندنفر مهمون داری به مابگو نه اینکه بگی به کیابگو بیان به نظرم اشتباه ازشمابوده بازم اتفاق خاصی نیفتاده درست میشه اونهایی هم که سریع اینجاپیام دادن محلش نزار غلط!کرده طلاق اینها درست نیست اینها یه چیزمیگن میرن ولی شمامیمونی اقاداماد پس عاقلانه تصمیم بگیر ان شاالله خوشبخت بشید

قبول کن کاربدی کردی باید از روسیاست می گفتی مهمان های شما چند نفرن شما که وضع مالیتون خوبه هتل دارین،پدر من یه معلم بود مادرم به مادرشوهرم گفت شما مهماناتن چندنفرن اوناهم تمام بزرگترارو دعوت کردن،یادمه به سختی هزینه هارو دادیم اوضش مادرشوهرم جبران کرد ویه سرویس طلای قشنگ برام اورد ،البته دامادم پرمردن کارش بچگونه بوده ،الانم برو بگو من منظور خاصی نداشتم دوست داشتم خانواده شما حضور داشته باشن وتعارفشون هم زدم شما بد برداشت کردی یکم پخته باش البته نیازی نیست برای مادرش توضیح بدی همیشه نباید با آدما بجنگی ودلخوری ایجاد کنی دختر بکم زبون چرب داشته باش شوهرتو بکش سمت خودت وگرنه هرروز مادرش پرش می کنه

شما میتونستید قبلش بگید که از ما عمو عمه میان ،اونها خودشون می‌دونستن بیان یا نه ،خرج سفر اونها رو که شما نمیخواستید بدید ،حق دارن ناراحت باشن .

پرنسسعلی ، بکش نازشووو 

کاش باهاش عقد نمیکردی 

خاک برسر بچه ننه کنمش 🫥