2777
2789
عنوان

ترسناک ترین اتفاقی که تا بحال براتون افتاده😱😳ورود باردارا ممنوع

| مشاهده متن کامل بحث + 1828 بازدید | 176 پست
با همسرم تو ماشین بودیم تو جاده مخصوص که لاستیک یه تریلی از زیر در رفت و تو جاده سمت ماشین ما میومد ...

واییی یکی قبل تر از تو گفت لاستیک از روشون رد شده 

نکنه شما و اون تو ی جاده بودین و لاستیک بجای شما خورده به اونا

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب دیگ اینا جنن ک باعث نحسین

نمیدونم ببین مثلا حدود ۳۰ تا کارگر آقا داشتیم ده نفرشون الکی الکی از زنشون جدا شدن . همشون اختلاف داشتن با خانماشون . بعد یکیشون تازه ۴ ماه بود عروسی کرده بود زنش بی علت قرص برنج خورد فوت کرد. فقط واس من خوب پیش اومد اونجا با شوهرم اشنا شدم . اما شوهرم مریضیش عود کرد کارو ول کرد منم مجبور شدم استعفا دادم . کلا حادثه زیاد بود یادم نمیاد 

من نژاد پرست نیستم . من وطن پرستم      ایرانی های عزیز از خودتون شروع کنید  لطفا به افغانی نان   مواد غذایی    میوه و لباس نفروشید . از سوار کردنشون به  تاکسی و ماشینتون خودداری کنید. بهشون خونه اجاره ندید تا شاید  شرشون کنده بشه 

بچه ها اگه پر بازدید شد میشه تاپیک اخر منو گزارش بزنید . هرکی زد لایک کنه ممنون

من نژاد پرست نیستم . من وطن پرستم      ایرانی های عزیز از خودتون شروع کنید  لطفا به افغانی نان   مواد غذایی    میوه و لباس نفروشید . از سوار کردنشون به  تاکسی و ماشینتون خودداری کنید. بهشون خونه اجاره ندید تا شاید  شرشون کنده بشه 
واییی یکی قبل تر از تو گفت لاستیک از روشون رد شده نکنه شما و اون تو ی جاده بودین و لاستیک بجای شما خ ...

اره اتفاقا بالاتر دیدم گفت ال نود بوده ماشین شون ما از تهران میخاستیم بریم مرکز خرید ایوان پارسال بود 

خدایا ما رو تو خیلی حساب کردیم 
ساعت 12 شب به بعد تایپیک جنجالی بزن پربازدید میشه.البته دروغ نگو چون در جا تعليقت میکنن

الان مگ دروغی گفتم

تو ذهنم هس ۱۲ به بعد بیام. کافیه بیوفتم تو لیست تاپیک پربازدیدای روز... دیگ هی بازدید اضاف میشه

 دخترم تازه بدنیا اومده بود  شب سوم بود نیمه شب بلند شدم از صدای دخترم دیدیم یه نفر از کمر خم شده حالت رکوع بالا سر دخترم داره نگاش میکنه  خیلی قد بلند بود اگه راست میشد سرش به سقف می‌خورد از ترس زبونم قفل شده بود هیچ صدایی ازم در نیومد فقط چشامو محکم بستم بعد چن ثانیه که باز کردم دیدم نیست فرداش به مامانم گفتم ولی باور نکرد ربطش داد به اینکه تو سزارین شدی خونت کم شده از این حرفا  منم فراموشش کردم ولی بعد یه سال مامانم  گفتش یه چیزی میگم نترسی من روز پنجم زایمان نیمه شب یه زنه رودیدم که شنل پوشیده بودو سیاه بود تقریبا 60 70 سانت رو هوابود اومده بود بالا سر بچت من بسم‌الله که گفتم پرواز کرد رفت تو اشپزخونه منم گفتم چرا زودتر نگفتی بهم بعد یه سال میگی گفتش میگفتم از ترس سکته میکردی عزیزم خلاصه که اون خونمون موردداشت

دخترم تازه بدنیا اومده بود شب سوم بود نیمه شب بلند شدم از صدای دخترم دیدیم یه نفر از کمر خم شده حال ...

واییی😐💔💔چه ترسناککک

اون موجود ک دیدی  سیاه بود؟

بعد اینک ماجراهای دیگه ای هس ک بگی؟

@تیناام این اتفاقی ک واستون افتاده با اتفاق ایشون همزمان بوده؟

ن ما جاده مشهد نیشابور بودیم

خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار می‌کشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله می‌شویم وبی صدا می‌میریم..
دخترم تازه بدنیا اومده بود شب سوم بود نیمه شب بلند شدم از صدای دخترم دیدیم یه نفر از کمر خم شده حال ...

واییی به بچه چیکار داشته خب

 میشه واسه حل شدن مشکلات خانوادگیم ی صلوات مهمونم کنی   متاهلم  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز