درس بگیرید از زندگی من

[QUOTE=361809877]آره خیلی خستم 🥺🥲الان که اینو گفت خدا شاهد اشک از گوشه چشمم زد بیرون ... کاری نمیتونم هم بکنم کل ش ...[/QUOTE

شما خیلی خسته ای از نظر روحی

احتیاج به درمان داری

با ی دوره دارو خوب میشی و می‌تونی بهترین تصمیم رو بگیری....

منم زندگی بسیار بسیار پر تنشی رو سپری کردم و می‌کنم. مثل شما با مشاور، با کتاب و ... سعی کردم، زندگیمو بهتر کنم. بدتر می‌شد.

آخرش دارو مصرف کردم.

الان سختی زندگیم تغییر نکرده، اما خودم تغییر کردم. در بدترین شرایط بهترین تصمیم‌ها رو می‌گیرم. ب راحتی بهم نمی‌ریزم.

توضیحاتم زیاده....

اما الان شما رو خیلی خوب درک می‌کنم. شما هم ب شدت سردرگمی... الان توان درست فکر کردن و تصمیم گرفتن رو نداری. 

آنقدر سردرگمی که پناه آوردی ب نی نی سایت. جایی که خودت هم می‌دونی هر مدل آدمی هست که به خودش اجازه می‌ده برای این شرایط سخت و وحشتناک تو تصمیم سرخود بگیره و اصلا هم به عواقب حرفاش فکر نکنه....

عاجزانه و خواهرانه ازت می‌خوام برو پیش روانپزشک دارو بگیر. بخدا بعد چند ماه حالت خوب می‌شه، اون وقت بهترین تصمیم‌ها رو می‌گیری....

برفراز باشی بانوی مهربان 

باورت میشه اصلا نگفتم ب ندرت پیش اومده بگم شاید تواین ۱۱ سال۱۱ بازم نگفته باشم همینه ک جمع شده روی هم عقده شده

اتفاقا میگم کااااش ازاول میگفتم واقعا کار درست و اونایی میکنن ک بیان میکنن من حالم بده 

تاوقتی ک من سکوت کنم و خوب باشم و خیلی مسائل ندید بگیرم و به پدرمادرش گوش بدم و عروس خوبی باشم باصطلاح همسرم خوبه چون من واقعااون موقع ها هرچی گفتن گوش کردم و در جواب تیکه ها خنده کردم و ب دل نگرفتم دگ نمیتونم اون آدم سابق باشم شدم مثل خودشون اینه ک آزارم میده

یه چیزی که من فهمیدم شما خودتم یه جاهایی رو داری اشتباه میکنی 

اینکه وابسته هستی و استقلال نداری و دوست داری یه نفر نازتو بکشه محبت زیاد بکنه و مراقبت باشه ناراحت شدی حواسش بیشتر بهت باشه این رفتارا برای طرف مقابل آزار دهنده هست. وقتی مستقل باشی و محتاج نباشی ناخوداگاه همه اینکارا رو برات میکنن ولی انتظار داری اینا رو یه تنه همسرت بکنه اینطور نیست کم مردی پیدا میشه که اینقدر توجه و محبت بی قید و شرط داشته باشه

شما فکر میکنی واقعا خیلی اخلاقت خوبه در صورتیکه وابستگی بزرگترین نقصه اینکه حساسیت زیادی داری نقصه

اگر واقعا میخوای زن زندگی باشی باید حساسیت و ابستگی رو بذاری کنار روی پای خودت بایستی و منتظر محبت نباشی

اینا رو گفتم چون خودمم دقیقا مثل شما بودم 

فکر نکن همسرت عوض شده نه به نظرم اون بیشتر خسته شده ادم خسته دیگه عشق حالیش نیست

همه اشون خواب آور نیستن.

فکر کن، عفونت شدید داری، بگی آنتی بیوتیک عوارض داره، نمی‌خورم....

شاید هم دارو لازم نداشته باشی. ولی اول برو پیش روانپزشک حاذق...

مرجان مجرب هم روانشناسه، توی همین نی نی سایت. راهنمایی‌هاش عالیه. مسایل زندگیت رو هم با اون درمیان بذار.

وقتی موفقی که دنبال تائید نباشی فقط فکر کنی چی دوست داری و در توانت هست

تائید گرفتن از دیگران ته نداره الان پزشکم بشی باز دنبال تائید چیز دیگه ای هستی

آره

پسره فکر کرد مجردی؟

همون دگ ، الان عوض شده کارخودمومیکنم اما خب رابطه خراب شده مثلا همسرم میگ بریم ط بالای باب..ام بابایی ک مطمئنم خونه مفت نمی‌ده پول پیش و اجاره میگیره ازمون هرچی توضیح دادم ک رومون باز نشه نفهمید آخر گفتم من تو دوسالی ک ط بالای بابات بودم خیلی مسائل پیش اومد و سکوت کردم و بهت نگفتم دلیل نمیشه ک گل و بلبل بوده باشه و  نتیجه شد خودخوری خودم مطمئنم باش من آدم سابق نیستم بریم اونجا کارمون ب ط می‌کشه یا حرمت ها می‌شکنه دوری و دوستی بهتره ک چندتا مثال گفت بگو وقتی گفتم گفت هوووووووو چقدر این چیزا یادت مونده گفتم ببین چقدر عذاب آور بوده ک فراموش نکردم