2777
2789

شوهرم دیروز ۶ پسر داییش بهش زنگ زد و رفت بیرون

وقتیکه برگشت گفت پسر داییم اومد دنبالم رفتیم چرخ زدیم بعد منو برد کبابی و خرج زیادی کرد


منم گفت چه خوب خدا بده از این پسر دایی ها


بعد امروز شوهرم گفت هم‌چنان منتظر تماسشم.. گفتم کی؟

گفت پسرداییم..

گفتم چرا ؟ بازم قرار دارید

شوهرم گفت نه .. آخه این پسر داییم از روزی که می‌شناسمش هیچ خیری برای من نداشته تو عمرش چه مجرد بودیم چه متاهلم تا الان زنگ نزده بریم بیرون پنج دقیقه پیش هم باشیم تو عمرش احوال پرس من نبوده

فقط تو مهمونی، مسافرت خانوادگی، بیرونی جایی دیدمش سلام علیکی کردیم یا نهایتا دوتا بحث خیلی ساده


از قدیم گفتن سلام گرگ بی طمع نیست این آدم بعد ۳۳ سال پسردایی من بودن تا الان یک دونه بستنی برای من نخریده ..وقتی زنگ میزنه میاد دنبالم منو بشدت تحویل میگیره، تو ماشین بعد منو میبره جای گرونقیمت کباب برام میخره یک نقشه داره ..

یک کاری باهام داره که داره ضمیمه چینی می‌کنه براش انجام بدم..فعلا چبزی نگفته ولی هر لحظه منتظر تماس یا خبری ازشم برای انجام کاری



از دیشب شوهرم تو فکره و منتظر تماس پسرداییشه😂😂


به نظرتون حق داره؟

یا بدبین شده من که میگم شاید پسرداییت بعد این همه سال عشق کرده یک شب از عمرش با تو وقت بگذرونه و برات خرج کنه تو زیادی بدبینی


شوهرم قبول نمی‌کنه 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2805
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز