2777
2789
عنوان

همسر سابقم زامبی شده ولم نمیکنه

2535 بازدید | 45 پست

سه سال پیش با تشویق خودش اومدم ی شهر دیگه، طلاق میخواست، منم اصرار نکردم و پسش زدم. نخواستم خودم رو تحمیل کنم. سر جریان فوت پدرم بود که خنجر به قلبم زد، ماجراش تو تاپیکام هست..

انتقام گرفتم، وقتی رفت ایران خانواده اش رو ببینه و خونمون رو بفروشه ممنوع الخروجش کردم، چهار ماه بعدش بخاطر دلسوزی از حال زارش رفع ممنوع الخروجی کردم و اون هم در عوض خونه رو غیرقانونی فروخت و زد زیر قولش و نیومد.

تو این مدت....  

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته

تو این مدت  تماما منو با عناوین مثل هیولا، خودخواه، دزد و غیره مورد خطاب قرار می‌داد و فقط بخاطر مهریه و ممنوع الخروجی من رو شرور و دزد و خائن میدید و خودش رو قربانی. 


من حالم خوب شد تو این مدت، خشمم فروکش کرد، رابطه تازه ای برقرار کردم و دارم پیشرفت میکنم.


اون اما، بااینکه در موضع قدرت بود و کار و مدرک داشت، آواره شده، بی پول و تنها. بشدت در تنهایی عمیق و توهمات بیمارگونه گیر کرده، شب و روز بمن فکر میکنه، درگیرمه و خشمگین.


دیروز دهمین سالگرد آشناییمون بود، زنگ زد و بارها گفت منو نمیبخشه! میدونه تو رابطم ولی میگه برگردم، باور داره برمیگردم، منتظرمه، حالش خوب نیست.


کسی کنارش نیست و هی داره بیشتر به قهقرا میره.


داریم طلاق میگیریم، پرونده تو ایران در جریانه، اون نمیخواد، از دیروز بهم ریختم، حالم خوب نیست. تصور اینکه ی آدم ی جایی که نمیدونم کجاست داره شب و روز بهم فکر میکنه و در رنجه بخاطر من، حتی بااینکه من اون شرارت ها رو نداشتم، زندگی و روحم رو بهم ریخته...


به کمک نیاز دارم

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته

چکار کنم؟ عقلم میگه باید کلا بلاکش کنم و به زندگی خودم فکر کنم، ولی با خوابهای آشفته و این احساس گناه بی اساس چطوری کنار بیام؟

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دیگه طبق حرف خودتون اون خودش از اول درخواست طلاق داشته...شما هم سنجیده رفتار کردی و بدون اعصاب خردی و جنگ روانی قبول کردی

چه تضمینی وجود داره که شما اگه برگردی اون آقا دوباره مثل قبل نشه و شما رو به بازی نگیره

فقط یه چیزی در رابطه با صحبتاتون ذهن منو مشغول کرد.شما هنوز طلاق رسمی نگرفتی ولی با شخص دیگه ای در ارتباطی؟

بیاید مهربون تر با هم صحبت کنیم🤝🏻 اینجا فضای مجازیه ولی آدمای پشتش که مجازی نیستن...واقعین...دل دارن🙂

با منطق عقلتون پیش برید.

با برگشتن کنار همچین آدمی از روی ترحم،فقط به خودتون ظلم میکنید.

آدما ذاتشون عوض نمیشه،اگه شما برگردین به روال قبل،از کجا معلوم این آقا اخلاقش رو درست کنه ؟لطفا احساسی تصمیم نگیر و ارتباطات باهاش رو قطع کن..سیمکارتتم عوض کن زنگ‌نزنه بهت 

به اسم کاربریم زیاد توجه نکنین😂چیزی نیومد ب ذهنم اعداد رو از ۱ تا ۱۰ زدم😂🤦‍♀️                                                               السلام علیک یا اباعبدالله🖤     
دیگه طبق حرف خودتون اون خودش از اول درخواست طلاق داشته...شما هم سنجیده رفتار کردی و بدون اعصاب خردی ...

من به هیچوجه برنمیگردم. اشتباهاتم رو با اشتباه بزرگتری جبران نمیکنم. بخودش هم گفتم.

بله ما اینجا قانونا زن و شوهر محسوب نمیشیم و البته دو سال پیش قبل ایران رفتنش خودش گفت که من میرم ناپدید میشم تو هم میتونی دیت کنی.

الان حرفش رو عوض کرده و میگه باید صبر میکردی.

ولی در سخت‌ترین شرایط که بشدت ضعیف و مستاصل بودم منو نخواست.

بشدت عجیب شده و همه چیز رو انکار میکنه. باور داره، ایمان داره که من مقصرم فقط...

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته
با منطق عقلتون پیش برید.با برگشتن کنار همچین آدمی از روی ترحم،فقط به خودتون ظلم میکنید.آدما ذاتشون ع ...

نه عزیزم بحث برگشتن نیست. من دیگه دوستش ندارم.

ولی موضوع این به قهقرا رفتن و چشم انتظاریشه

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته

احساس میکنم بشدت به کمک نیاز داره

مدام میگه زندگیش رو نابود کردم و تمیبخشه منو

خوب اینا آدم رو تکون میده، من ی زمانی عاشقش بودم، برام سخته اینجوری ببینمش

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته
من به هیچوجه برنمیگردم. اشتباهاتم رو با اشتباه بزرگتری جبران نمیکنم. بخودش هم گفتم.بله ما اینجا قانو ...

دیگه گذشته ها گذشته...

شما که قطعا قصد برگشت نداری پس کلا این افکاری که آزارتون میده رو کنار بذارید و سعی کنید کم کم به روال زندگی عادیتون برگردید.

شما یه زمانی مزدوج بودید و با تصمیم و توافق تصمیم گرفتید راهتون از هم جدا شه.پس این وسط کسی تنها مقصر نیست و اون آقا هم غیر منطقی صحبت میکنه.اینا رو گفتم که با حرفای بی اساس اون اقا حس عذاب وجدان بهتون دست نده

بیاید مهربون تر با هم صحبت کنیم🤝🏻 اینجا فضای مجازیه ولی آدمای پشتش که مجازی نیستن...واقعین...دل دارن🙂
زن چجوری میتونه مرد رو ممنوع الخروج کنه؟

ما جفتمون خارج بودیم و هستیم، اون ی سر رفت ایران و من اینکارو کردم

"آخ چه میشد که بال‌هایی داشتم تا از زمین بلند میشدم و در پی خورشید درون فروغی جاودانه جست میزدم"      فاوست-گوته
احساس میکنم بشدت به کمک نیاز دارهمدام میگه زندگیش رو نابود کردم و تمیبخشه منوخوب اینا آدم رو تکون می ...

اون خودش با دستای خودش زندگیش رو نابود کرد

شما هم اگه قصد کمک بهش داشته باشی از روی لطف و انسانیتتون هست نه از روی وظیفه و جبران اشتباهی که اصلا شما مرتکب نشدی!

بیاید مهربون تر با هم صحبت کنیم🤝🏻 اینجا فضای مجازیه ولی آدمای پشتش که مجازی نیستن...واقعین...دل دارن🙂
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792