من خودم کاسب بودم هشت سال، فضایی که داشتم از شهرداری اجاره کرده بودم پنج سال یکبار بصورت مزایده ای تمدید میکردیم
گرگی بودم واسه خودم ،با سن کم ماشین بار میزدم
تمام بازار رو حفظ شده بودم ولی با اعتماد بیجا همه رو از دست دادم
آخرش من موندم و از کل سرمایه ای که داشتم ۱۳۰ میلیون پول
اون روزا هم بقدری از نظر روحی داغون بودم که ۱۳۰ تومن هم با نقشه یکی دیگه از دستم رفت
حتی اونایی که سالی یکبار هم باهاشون همکلام نشده بودم وقتی منو میدیدن زخم زبون میزدن
تازه این شغل دوم من بود
همسرم شغل داشت من خودم شغل کارمندی رو داشتم و این درآمد مازاد ما بود
منم با نیش مار خیلیا آشنا هستم