سینا کوچولو از همه چیز میترسد. از یک پرنده که از درخت بپرد، از خود درخت در تاریکی، از حرکت شاخهها در باد، از سوسک و مورچه و کلاغ، از هاپو و پیشی و هر جنبنده دیگر.
به این چیزها باید تاریکی و آب و ارتفاع و تنهایی و دکتر و آمپول و ... را هم اضافه کرد. او الان 6 ساله است اما هنوز در حیاط خانه مادربزرگ تنها نمیماند و برای دستشویی رفتن هم باید یکی همراهش باشد.
وقتی ریشه این ترسها را بررسی میکنیم ترساندن او از همه چیز توسط خواهر بزرگتر و تهدیدهای پدر و مادر در این زمینه بیاثر نبودهاند.
همه میترسند اما گاه ترسهای کودکان بیشتر و عمیقتر و گستردهتر است. به همین دلیل ترس کودکان توجه ویژهای میطلبد.
نوع برخورد ما با ترس کودک میتواند برای او و ترسهای آیندهاش سرنوشتساز باشد. ما میتوانیم ترس را در وجود کودک نهادینه یا آن را ریشهکن کنیم.
ترسها به دو بخش غریزی و اکتسابی تقسیم میشوند و دسته اول برای حفظ جان آدمی و دسته دوم در اثر عوامل محیطی بهوجود میآید.
ترس از ناشناختهها و صدای بلند از نوع اول است. اما نوع دوم که اکتسابی است شامل ترس از تاریکی، تنهایی و مکانها و موقعیتهای خاص است و بستگی به آموزشهای شخص و در کودکان اغلب ریشه در نا امنی دارد.
والدین باید بدانند واکنشهای هیجانی در مقابل ترس کودک میتواند آن را عمیقتر کند.
کودک باید بتواند ترسش را بروز دهد و ما باید سعی کنیم با آرامش ترس او را کم کنیم و به او احساس امنیت دهیم.
سعی کنید او را با ترسش مواجه کنید مثلا اگر از سوسک میترسد به کمک هم یک سوسک را فراری دهید یا با لنگهکفش بکشید تا بداند این موجود شکستناپذیر نیست.
ترس را القا نکنید. در حرفهایتان نگویید فلان کار را نکن بچه میترسد یا اینکه او را از حیوانات نترسانید و خود ترسی از چیزهای بیهوده نشان ندهید.
البته گاه کودک دچار ترس مرضی میشود که با واکنشهای روانتنی و اضطراب شدید، این مشکل را بروز میدهد یا اختلالهایی مثل اوتیسم میتواند عامل بروز ترس و نگرانی باشد که این موارد به درمانهای تخصصی نیاز دارد.
منبع : چاردیواری ضمیمه روزنامه جام جم