2777
2789
عنوان

مینویسم که یادم بمونه

7102 بازدید | 62 پست

خدایا تا اخر عمرم نمیخوام امروز فراموش کنم خدای هروقت پام سست شد دوباره خواستم برجردم سمت خانوادم یادم بیار که چه جوری ناراحتم کردن چه جوری باعث شدن قید همه ارزوهام و همه چی بزنم یادم بنداز که با کارشون دوساعت تموم اشک ریختم همه با ترحم نگام کردن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوندم عزیزم 

من از تو بهتر نیسم تاازه تو سر خونه خودتی من هنوز عقدم 🥲

درحدی ک گفتن براش تولد نگیر من گفتم شوهرمه میگیرم تمام کارارو خودم کردم حتی بابام خاست با ماشین ببرتم مامانم گفت غلط کردره خودش بره 

من تنها رفتم کیک و کادو و همهرو با اسنپ گرفتم اوردم حتی نذاشتن شوهرم بیاد توخونه 😑رفتیم تو کافه گرفتیم براش

🜲 هیچکس نمیتونه دری رو برات ببنده🜲 که خدا برات بازش کرده باشه...🤎👑👸
خوندم عزیزم  من از تو بهتر نیسم تاازه تو سر خونه خودتی من هنوز عقدم 🥲 درحدی ک گفتن براش تولد ...

من با بدبختی رفتم خونم یه سال خونه پدرشوهرم زندگی کردم اخرم با شوهرم دوتایی رفتیم خونمون تمیز کردیم چیدیم حتی جهاز نداشتم خانوادم خونم و وسایلم ندیدن بعضی خانوادها از سنگن به خدا یکی خانوادخ خوب داره حسرت میخورم

من با بدبختی رفتم خونم یه سال خونه پدرشوهرم زندگی کردم اخرم با شوهرم دوتایی رفتیم خونمون تمیز کردیم ...

دقیقا منم همش حسرت خانواده های مردمو میخورم 🥲

🜲 هیچکس نمیتونه دری رو برات ببنده🜲 که خدا برات بازش کرده باشه...🤎👑👸
به خدا دخترعمه شوهرم عقد کرده انقد خانوادش عاقلانه برخورد میکنن ادم کیف میکنه

برعکس خانواده های ما که فقط تبر میزنن 😅

🜲 هیچکس نمیتونه دری رو برات ببنده🜲 که خدا برات بازش کرده باشه...🤎👑👸
عزیزم تو یه تاپیک دیدم نوشتی بعد 8سال ب عشقت رسیدی با مخالفت خونوادت منم 4ساله اینو شرایطو دارم میشه ...

ما اول که دوست شدیم بعد 4 سال اومد خواستگاری بعد خانوادها لج کردن و مخالفت دیگه 4 سال طول کشید خسته شدم باهاش کات کردم گوشیمم خاموش کردم یه ماه تمام تو خونه موندم که اتفاقی نبینمش اونم که دید اینجوریه قهر کرد از خونشون رفت اومد دم در ما چندروز تمام شبانه روز دم درمون بود هرکی از خونمون میرفت بیرون میرفت جلوش میگرفت گریه میکرد بعد یه هفته خانوادها خسته شدن پدرشوهرم زنگ زد به بابام گفت بیا تمومش کنیم هرچی بوده فراموش کنیم ما امروز میایم خواستگاری

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز