2777
2789
عنوان

چرا شوهر من اینجوریه?

| مشاهده متن کامل بحث + 4322 بازدید | 121 پست
عزیزم حل میشه مسأله ای نیست.اول یه بار خودت برو پیش دکتر محمدی قشنگ همه چیز رو براش توضیح بده، دکتر خودش بهت میگه چطوری همسرتو قانع کنی بیاد باهات پیش مشاور
انسانها برای درک و لذت بردن از زیبایی ها آفریده شدن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببین سارگل جون شوهرمنم منومقصرمیدونست باهاش حرف زدم بزرگترهاهم درجریان بودن گفتم عصبی میشی توکه ازخونه نمیری بیرون بری هم بلاسرخودت میاری پس بایدبزاری من برم چون بمونم منم نمیتونم تحمل کنم دعوامون میشه قبول کرد
آدمک آخردنیاست بخند..آدمک مرگ همین جاست بخند..اآن خدایی که بزرگش خواندی..بخدامثل توتنهاست بخند..دست خطی که توراعاشق کرد..شوخی کاغذی ماست بخند..فکرکن دردتوارزشمنداست..فکرکن گریه چه زیباست بخند..صبح فردابه شبت نیست که نیست..تازه انگارکه فرداست بخند😄
یک سال و نیم تقریبا طول کشید. هنورم کامل درمان نشدم. وقتی عصبی میشم حس میکنم یه انرژی خیلی زباد تو وجودم در حال فوران کردنه که نمیتونم کنترلش کنم. الآن مدیریت میکنم دوش آب سرد میگیرم، میزنم بیرون، روی یه کاغذ اعداد رو از یک تا هزار مینویسم به هر حال الآن تو مرحله ای هستم که به خودم یا کسی اسیب نمیزنم
انسانها برای درک و لذت بردن از زیبایی ها آفریده شدن
دفعه بعدتابحثمون شدبچه هاروبرداشتم رفتم خیابون کلی هم خریدکردم برگشتم محل ندادمش خودش اروم شده بود تازه گفت پول ازکجااوردی منم گفتم پول وامتوخرج کردم ازاون روزبیشترکوتاه میادمیگه نمیصرفه باهات بحث کنم پولاموخرج میکنی البته بگما اول من کوتاه میام سه ساعت میگذره خودش میادعذرخواهی عزیزم ایشالله بتونی اول اعصاب خودتوکنترل کنی بعدهم شوهرتو
آدمک آخردنیاست بخند..آدمک مرگ همین جاست بخند..اآن خدایی که بزرگش خواندی..بخدامثل توتنهاست بخند..دست خطی که توراعاشق کرد..شوخی کاغذی ماست بخند..فکرکن دردتوارزشمنداست..فکرکن گریه چه زیباست بخند..صبح فردابه شبت نیست که نیست..تازه انگارکه فرداست بخند😄
نه عزیزم مواد چیه بیخود فکر بد نکن، منم همه این چیزایی که شوهرت میگه تجربه کردم، آدمایی مثل من و شوهر تو، کن طاقت هستیم و از یه مشکل کوچیک کوه میسازیم و در عرض چند ثانیه بدون اینکه به خودمون فرصت تحلیل موقعیت رو بدیم حس میکنیم بدترین اتفاق عالم افتاده. این همون مرحله اوله که گفتم این آدم سر مسائل بی اهمیت ناراحت و عصبی میشه
انسانها برای درک و لذت بردن از زیبایی ها آفریده شدن
ببین من همشه بهش میگم بارهاشده گفته بروبیرون ازخونم اززندگیم منم گفتم نه نمیرم اگه بخوام برم قانونی میرم تازمانیکه قانونی نباشه پاموازخونم بیرون نمیزارم الان به شوخی میگه چقدرکنه ای میگم برونمیری منم گفتم کنه نیستم خانوممبعدشم بهش بگومیری خریدی خونه مامانی من حتی خونه مامانشم رفتم گفتم درس داشته نیومده اخه خیرسرش روانشناسی میخونه
آدمک آخردنیاست بخند..آدمک مرگ همین جاست بخند..اآن خدایی که بزرگش خواندی..بخدامثل توتنهاست بخند..دست خطی که توراعاشق کرد..شوخی کاغذی ماست بخند..فکرکن دردتوارزشمنداست..فکرکن گریه چه زیباست بخند..صبح فردابه شبت نیست که نیست..تازه انگارکه فرداست بخند😄
مریم گلی تو دعوا همش میخواد منا بترسونه ی بار تو دعوا هنوز بچه نداشنیم میگفت میام انگشتات میبرم با چاقو من اینقد جیغ زدم که داشت بغلم میکرد ازش میترسیدم میگفت الکی گفتم غلط کردم بخدا الکی میگه دلش نمیاد ی پروانه تو خونه بود هر کاری کردم نکشتش بردش تو حیاط آزادش کرد گفت گناه داره اما من و میرسونه
مرحله بعدیشم اینه که خشم و عصبانیت حتی رو جسمش هم تأثیر نیذاره و یه چیزای فیزیکی رو تو نغزش حس میکنه، مثلا حس میکنه که یه مایع داغ توی شیارای مغزش کم کم داره حرکت میکنه یا چیزی تو سرش وول میخوره
انسانها برای درک و لذت بردن از زیبایی ها آفریده شدن
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز