2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981256 بازدید | 11748 پست
آتیه رو من نرفتم.ولی منم تعریفش رو زیاد شنیدم.مامان حسن جون که از دوستهای این تاپیک هست چند وقت پیش پسرش رو برد.الان شماره و آدرس دکتر رو برات میذارم
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
دکتر محمود رضا اشرفی_فوق تخصص بیماریهای مغز و اعصاب کودکان
انتهای بلوار کشاورز،خیابان دکتر محمد قریب،پلاک 36،ساختمان شباهنگ

تلفن 66913031

66939017
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



باران جون بهت حق میدم.شما الان به یکی احتیاج دارید که کمکتون باشه.با همسرتون صحبت کنید که فعلا شرایط طوریه که نیاز به پرستار دارید.شما الان باید آرامش لازم رو داشته باشید که بتونید با فرزندتون رفتار درستی رو انجام بدید
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
فرناز جون بچه هامون عاشق بازی با ماهستند.منم با پسرم زیاددبازی میکنم.خیلی خوشش میاد.همش میگه بیا دزد و پلیس بازی!!!ما باید باور کنیم بچه هامون با صبوری و محبت ما خیلی خوب و خوبتر میشن.اونا فقط حمایت و مهربونی مارو میخان.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
سلاااااااااام دوستای خوبم

من یه چند روزی بود خوب رو خودم کار میکردم و تا میخواستم پسری رو بزنم خودمو کنترل میکردم خیلی خوب بود حتی این دفعه که خواهرم به خاطر پسرش با پسره من دعوا کرد از پسرم طرفداری کردم و گفتم اینم بچه است و ازش توقع بیجا نداشته باش. آرتین هم خوشحال شد خیلی طوری که اومد بلافاصله دسته منو بوسید گفت مامانی خیلی دوست دارم که ازم طرفداری کردی
هرچند خواهرم باهام قهر کرد

ولیییییییییییییی امروز باز ترمزم برید رفتم پسری رو از مهد بیارم تو خیابون گفت کلاهمو دوستام پاره کردن بعد چند دقیقه هم گفت بند ساعتمو هم پاره کردن. بعدش باز گفت نرفتم دستشویی مهد یه کم شورتمو کثیف کردم . منو بگی اعصابم داغوووووون شد حرصم درمیاد بچه اینقدر بی عرضه باشه و بزاره وسائلشو دیگرون خراب کنن همون جا سرش داد زدم یکی هم کوچولوووو زدم پشت گردنش. خیلی ناراحت شد مخصوصا که یه خانومه هم رد میشد دید. پسرم عصبانی شد گفت آبرومو بردی جلو این خانومه

اومدم خونه خیلی از کارم پشیمون شدم بوسش کردم از دلش دراوردم اما خودم عذاب وجدان دارم :(((((((((((((

بیاین دعوام کنید تا یه مدت خوب میشم باز..... آرزو موند تو دلم یه هفته خوووووب باشم

پسرم پیش دبستانی هم میرفت همیشه یا وسائلشو خراب میکرد یا گم میکرد خانومشون میگفت فقط آرتین تو کلاس اینجوریه بقیه مراقب وسائلشون هستن مثلا من ماهی یه جعبه مداد رنگی میخریدم روز اول 12 تا بود روز بعد 9 تا روز بعد 5 تا.و.....
نمیدونم چطور یادش بدم مراقب وسائلش باشه اگه تجربه ایی دارین بگین لطفا
..لا حول ولا قوه الا بالله علی العظیم
راستی بهاره جون اگه شما به خودت افتخار نمیکینی من به شما افتخار میکنم چون خیییییییییییییلی صبوری میکنی ماشالله

این یه دفعه هم چیزی نیست مطمئن باش همه ی مادرا حالا هر چند وقت یک بار یه کوچولو از کوره در میرن و این یه ذره دیگه لازم میشه گاهیییییی

منم شما رو الگو قرار میدم انشالله که بتونم خودمو کنترل کنم. دسته راستت رو سرم من
..لا حول ولا قوه الا بالله علی العظیم
زیبا جون امضات خیلی قشنگه.انشاالله نی نی هم به سلامتی به دنیا بیاد..: IMGIRAN.COM :.

اشکال نداره.همین که تصمیم گرفتید مدیریت خشم داشته باشید خیلی خوبه.گاهی یه کم برخورد تند با بچه ها لازمه،گرچند خودمم وقتی پسرم رو تنبیه میکنم خیلی ناراحت میشم.راستش خوش به حال ما همچین مامانهایی که وقتی بچه هامونو دعوا میکنیم عذاب وجدان میگیریم.خیلیا دعواکردن و تنبیه بچشون براشون عادی است.
در مورد گم کردن وسیله هاش هم باهاش زیاد حرف بزنید تا خودش این کارو وظیفه خودش بدونه.یا روی تمام وسیله هاش اسمش رو بزنید تا اگر توی مهد گم شد به راحتی پیدا بشه.
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
مرسی سومیسو جوووووووووووووون

در مورد عذاب وجدان حق با شماست بچه های ما مامانای خوبی دارن . ای کاش بتونیم بهتر هم بشیم

راستش تو پیش دبستانی اسمشو حتی رو تک تک مداد رنگیا مینوشتم هر چند شوهرم مخالف بود میگفت زشته اما معلموشون ازم خواسته بود اینکارو کنم . بعد که میرفتم دنبالش میدیدم همه ی بچه ها زیر میزن دارن مدادای پسرمو تک تک پیدا میکنن میدن بهش
..لا حول ولا قوه الا بالله علی العظیم
باران جان من پسرمو اتیه بردم براش کاردمانی تجویز شد 20جلسه بردمش خیلی خوب شد خودمم مشاوره والد و کودک رفتم خوب بود خیلی چیزا یاد گرفتم. پسر منم از همون سن پسر شما شیطونیاش شروع شد حتی زودتر اما تو 21ماهگی دیگه رفتم پیش مشاور که بهم گف پسرت مشکل نداره مشکل از خودتون خلاصه ما هم خیلی تلاش کردیم تا الان یکم بهتر شدن البته تو اتیه گفتن که بیش فعال من سه سالش بود بردم اتیه بعد از بیست جلسه گفتن دیگه نیازی نداره برو تا دوران مدرسش دوباره بیا.
اگه بتونی شوهرتو راضی کنی واسه پرستار خیلی خوبه منم از ١٨ماهگی بردمش مهد اما خوشبختانه اونموقع مهد قبولش کرد ازش هم راضی بودن حالا راست یا دروغ خدا عالم اما فقط دوماه رفت بعد پسرم مریض شد کارش به بیمارستان کشید دیگه شوهرم نذاشت بفرستمش البته رفته به مهد هم پیشنهاد خودش بود من راضی نبودم تو اون سن بره مهد چون کمکم نمیکرد میگفت ببر مهد البته روزی دو سه ساعت میبردم تا به کارام برسم بعد میرفتم دنبالش.
ببرش اتیه ضرر نداره اولش یه سرس تست کامپیوتری باید درمورد پسرت جواب بدی بعد با اون جوابه میفرستنت پیش دکتر.
هوای پاک حق مسلم هر ایرانی است.http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=696437&PostID=27337662#27337662
زیبای عزیز
به من لطف داری
خیلی از همه شما که تو این تاپیک هستین ممنونم
همتون برام عزیزین و از هر کدومتون چیزی یاد میگیرم
فعلا مودم خیلی پائینه:(
فکر میکنم بیشتر از توانم برای مهمونی مایه گذاشتم
خسته ام و بی حوصله
خدا کنه این خستگی اسباب پشیمونیم نشه
برام دعا کنین
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
بهاره جون منم بعد از یه شب مهمونی دادن تا چند روز خسته و کسلم .از بس بدنامون ضعیفه

پدر بزگ من یه زمین شالیزار برنج داشت توش کلی کارگر زن کار میکردن یه روز یکی از کارگرای زن نیومد پرسیده بودن چرا نیومده دوستاش گفتن رفته زایمان کنه. ما اینو شنیده بودیم تا چند روز هنگ بودیم .ماشالله بنیه اش خیلی خوب بود تا آخرین روز کار میکرد طوری که هیچ کس متوجه نشده بود بارداره
..لا حول ولا قوه الا بالله علی العظیم
زیبا جون خواهش میکنم.پسرمنم وقتی رفت کلاس اول به نگهداری وسایلش دقت کرد.توی پیش دبستانی همش وسیله هاش گم میشد.راستی امسال پسر شما میره اول؟
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
بچه ها یه سوال دارم...شما چجوری ارامش خودتونو حفظ می کنید...من خیلی عصبی شدم تازگیها..مامانم میگه اینطورس شوهرمم از دست می دهم....امروز چنان دادی زدم سرش که پسرم از ترس گریه افتاد ...اخه با شلنگ داشت اب می گرفت روی مودم اینرنتم تو بالکن منم هر چی می گفتم...گوش نمی داد می گفت هیچیش نمی شه!خودمو بستم به کلرودیازپوکساید!
سومیسو جان من هنوز به دخترم دارو ندادم حس خیلی بدی به این دارو دارم اما دارم کم کم خودمو متقاعد میکنم وقتی میبینم اینهمه تودرسش کلافه و بی دقته . شوشو میگه اگه بهش ندی بهش ظلم کردی چون خود من هم اونموقع ها از درس خوندن خیلی بدم میومد چون نمیتونستم تمرکز بگیرم و علیرغم هوش بالایی که داره تا دیپلم بیشتر درس نخونده .

فعلا برنامه م اینه تقریبا هر روز میبرمش پارک و هر روز با بچه ها دم کوچه کلی دوچرخه بازی میکنه خودمم هواشو دارم نمیدونین که چه ذوقی میکنه اصلا خودشم تعجب کرده که میذارم بره بازی کنه و بهش گیر نمیدم که نرو تو کوچه .آخه دوست ندارم بچه بره تو کوچه اما الان که خودم نظارت میکنم و میذارم بره میبینم چقدر انرژیش تخلیه میشه و چقدر شاد میشه . از این کتابای ذهن فعال هم گرفتم مازو تفاوت ها و ...و هر روز با هم میشینیم انجام میده ، شربت امگا 3 و مولتی ویتامین هم گرفتم دارم بهش میدم

شاید این کارم معجزه نکنه اما امید دارم که اگه لازم باشه بهش دارو بدم دوزش خیلی کمتر باشه مثلا اگه لازمه نصف بدم با این کارام یک چهارم کافی باشه آخه یه جا خوندم بازی و ورزش اثرش مثله ریتالین هست

در مورد دارو میخوام شروع کنم و بشونمش به دوره کردن کتاباش و زیر نظرش بگیرم یه هفته بدون دارو و یه هفته با دارو اگه دیدم واقعا با دارو خیلی تمرکزش فرق میکنه و بی دارو بی دقتیهاش ادامه داره حتما بهش دارو رو میدم ، میدونی سومیسو جان از بس بهش گفتم بشین بنویس خوش خط بنویس دقت کن اینو جا انداختی و ... رو اعتماد به نفسش تاثیر گذاشته

ولی از همه اینا گذشته الان فکر میکنم مشکل خودمم خیلی خسته و بی حوصله شدم فشار و شوکی که این وضعیت تازه(متوجه شدن مشکل دخترم) بهم وارد کرده حسابی ضعیفم کرده ، عصبیم و همش احساس خستگی و کوفتگی میکنم و دست و دلم به کار نمیره حتی کارای خونه از هفته ی دیگه هم که ترم جدید دانشجوها شروع میشه و باید برم سر کار . همش میترسم نتونم اونقدر قوی باشم که بتونم رو برنامه ای که ریختم بمونم و کم بیارم . راستی من پارسال یه بار به خاطر دردی که تو ناحیه سینم و دست چپم بود رفتم دکتر برام فلوکسامین سرترالین و پراپرانول نوشت ولی چون یه دکتر داخلی بود نه یه روانپزشک من داروهاشو نخوردم . سعی کردم خودمو کنترل کنم اما سعی زیاد برا کنترل اعصابم هم اذیتم میکنه . به نظرتون برم پیش روانپزشک؟
درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792