مینیمالیست شدن یعنی چی؟

فک نکنم موافقت کنن ..چون من قبل بارداری میخواستم بگیرم بخاطر شرایطم.. با چند ماه موافقت نکردن 

مرسی عزیزم درست میگید

خروجی 

روغن سیاهدونه 

یه روغن زیتون غیر صنعتی

ورودی از این نمونه نخواهیم داشت چون روغن هایی با کاربرد مشابه ش رو داریم میخوام اونام تموم بشن 

من خسته و کوفته اومدم امروز آشپزخونه رو تمیز کردم یخچال رو ریختم بیرون تمیز کردم کشوهاش رو شستم اجاق گازفردار دارم قطعاتش رو جدا کردم و حسابی با اون فرچه های فلزی سابیدم یه برقی میزنه هنه حاش رو تمیز کردم دوساعت هم کار کنم آشپزخونه تموم میشه انشالله روی اجاق گاز تمیز یه جایی گذاشتم نشستم خستگی در کنم بازم برم سراغ بقیه کاراش .البته مثل قدیما خیلی ریخت و پاش ندارم .

اینجا که کار روزمره رو توضیح میدیم انگار با مادر خواهر خودمون صحبت میکنیم

یادش بخیر دیماه که شروع به پاکسازی کردم سوال کردم کی به ایده آل میرسم عزیزی گف ۶ماه صبر کن .الان فکر کنم به اون نقطه رسیدم .در این خونه تکونی فهمیدم.

واقعا درک میکنم. منم امسال خونه تکونیم خیلی سریعتروبهترازقبل بود وچون قبلا روزانه همه جاروتمیزمیکردم کارخاصی نداشت. سالهای ماکسیمالیستی بااینکه بچه هم نداشتم ولی انقدربهم ریختگی وات واشغال داشتم که گفتن نداره

خدا قوت همگی♥️

 دیروز جشن یکی از بستگان همسرم بود برعکس قبلنا که کلی درگیر لباس و...میشدم دوساعت قبل جشن دست بکار شدم چون میدونستم لباس و کفش اینا چی میخوام بپوشم اول موهامو با کمک همسرم فر کردم وبعدش میکاپ🥰در نتیجه خیلی خوب شد لباسامو که آماده بود درست همه ی اینا با آماده کردن دخترم کمتر از دوساعت زمان برد👌👌

تو عروسی یکی از آشناهای نزدیک چهار دست لباس با خودشون آورده بود که هر نیم ساعت یبار میرفت عوض می‌کرد میومد بنظرم واقعا اضافی بود چون بجای این که از جشن لذت ببره همش بفکر تعویض لباس بود جالبه فقط یه لباسش فقط مناسب و بروز بود بقیه اصلا مناسب عروسی نبودن

سلام دوست عزیز ، اتفاقی پستتون رو دیدم چون خیلی از تاپیک عقب هستم و فقط بعضی پست ها رو خوندم .

کاملا درکتون میکنم چون من خودم روزی شرایط شما رو داشتم و تازه من اون موقع هنوز ازدواج نکرده بودم و بچه هم نداشتم .

من هم از سال ۸۳ تا ۸۸ کارمند رسمی بانک بودم و من هم از یکی از دانشگاه های خوب تهران فوق لیسانس مهندسی دارم .

ولی دیدم واقعا دارم خیلی اذیت میشم از این همه کارکردن بدون حتی یک روز تعطیل بودن و دایم سرکار بودن داشت روحم رو خسته میکرد و این شد که استعفا دادم و اومدم بیرون از بانک و من چند ماه بعدش یعنی سال ۸۹ وارد آموزش و پرورش شدم .

شما همه سابقه کارتون رو میتونید حفظ کنید و اینکه یک پیشنهاد هم براتون دارم حتما دنبال انتقال از بانک به آموزش و پرورش باشید البته اگر شغل معلمی رو دوست دارید چون نیرو کم هست در آموزش و پرورش امکان اینکه با انتقالیتون موافقت کنند هست .

و اینکه من تونستم همه سابقه کارم رو به صورت کامل منتقل کنم چون یک بار در قانون اجازه تعویض صندوق بیمه داده شده 

در نهایت اگر تصمیم گرفتید کلا کار نکنید حتما برید دنبال انتقال سوابق کاریتون از صندوق بازنشستگی بانک ها به تامین اجتماعی و خودتون بیمه تون رو به صورت اختیاری ادامه بدید .

موفق باشید دوست عزیز ، این پست رو نوشتم چون خیلی ها رو میشناسم که کار بانک رو خیلی کار خوب و با حقوق بالا میدونن ولی از نظر من یک جورایی شبیه ویترین هست که بقیه از بیرون همه چیز رو زیبا میبینن ‌‌. 😍😍😍😍

ببخشید دوستان که پستم بی ربط به عنوان تاپیک بود . ❤❤❤

یه لباس مجلسی دخترم و یه کیف دم‌دستی خودمم رفت خروجی

✓ورودی:

کلیپس(جایگزین قبلی که شکست)

تیشرت

لباس گرم برای دخترم

×خروجی:

هودی دخترم(کوچیک شده)

جوراب همسرم(کشش شل شده بود)

دوستان این بحث کار که مطرح شده خیلی نکات خوبی از توش در اومد ممنونم که همه وقت گذاشتید از تجربه هاتون گفتید

چون اینجا عزیزانی فرهیخته ای دور هم جمع شدند گاهی یه سوالی بحثی غیر مرتبط با تاپیک پیش میاد ولی خیلی نکته های خوبی گفته میشه

چه جالب😍

لطف داری عزیزم

اجازه بده شهرم رو نگم

اینا حاصل تجربه ست عزیزم

عزیزم می تونید درباره نحوه درآمدتون تو خونه بگید؟