در راستای پاکسازی خودم دو هفته ای همه چیز خوب بود امروز از صبح منزل مادرم کنار یکی از ابجیا بودم خودم انقدر زدم تو در ودیوار که غیبت قضاوت نکنم البته تصور بدی نداشته باشید همین حرفهای روزمره چند بار گفتم ما جای فلانی نیستیم حالش درک نمی کنیم در نهایت معلوب شدم و۶ عصر کمی غیبت کردم باززتسلیم نشدم خواهرم محبور کردم اماده بشه بریم بیرون یعنی به زورر
خلاصه ورودی این بازار رفتن شد:
یه خط چشم،مداد ابرو ورژلب که رژلب هدیه بی مناسبت آبجی شد.
خط چشمم دخترم تو خونه گم کرده ،مداد ابرو نداشتم مدتی نخریدم ولی دیدم به قول خودم از زنانگی به دور
چون من برای عروسی ها حتی اقوام درجه یک میکاپ ارایشگاه نمی رم بنابراین خط چشم وکرم پودر ویه سایه تک رنگ نیاز دارم از طرف همسرمم عروسی زیاد دعوت میشیم
وبگم که پابند هم می خواستم بخرم مغازه ای که سر راهمون رفتیم نداشت یهو دلم خواست البته پابند فقط خونه می پوشم یا تو جمع زنانه.