مینیمالیست شدن یعنی چی؟

خروجی هام چادر عقدم، بافت گپ که جلوش وایتکسی شده روسری مشکی که چندساله تو کمد مونده بود رویه پشتی هام ،پشتی هامو فروختم اینام دیگه هیچوقت لازمم نمیشه و رومیزی ترمه 

اره واقعا 🤦‍♀️

عزیزی💝

عالی خسته نباشی✨

یه ماه پیش کلی خروجی داشتم ولی متاسفانه چون حین اسباب کشی بودم عکس نگرفتم . اون مدت از تاپیک دور بودم الان صفحاتو میخونم عکسارو میبینم باز میفتم به جون خونه 😑😂

من ی عکس بزارم نظر بدین زود پاک کنم؟!

ورودی امروز:

سه تا مسواک جدید

یه ظرف چاشت برای پسرم (هدیه گرفت)

خروجی:

سه تا مسواک کهنه

ظرف چاشت قبلی 

یه لیوان پلاستیکی پسرم

دو تا ظرف دردار طرحدار که به اصرار پسرم براش خریده بودم

@هیدوا‍ 

 خسته نباشی عزیزم

من مدتهاست مینیمالیستم😍😊. 

کلا نمیذارم موجودی از یه حدی فراتر بره

حواسم به میزان ورودی ها هست. ♥♥

این پلاستیکی که گذاشتم خروجی، در واقع یسری لباس بودن واسه تابستونشون که حس میکردم شاید تو تابستون بعدی سایزشون باشه هنوز.  ولی بررسی که کردم یسریشون واسه فصل بعدی اکی بودن ولی یسری کوچیک شده بودن، اونا رد شدن

وآسه من پنج سال گذشته بود زدم نت نوشته بود قندخراب نمیشه میتونی باهاش مربا درست کنی ببین رنگش خراب نشده 

بذار گلم

سلام خانم های مینی‌مالیست عزیز دم عیده هر خروجی ورودی هم داره چون چیزهای مصرفی الان بررسی میشه و می‌ره خروجی بلافاصله هم جایگزین میشه 

امروز لباس زیر های خودم رفت خروجی و یه سری جایگزین شد 

سه تا شلوار تو خونه خودم رفت خروجی دوتا وارد شد 

دو تا تی شرت رفت خروجی دوتا وارد شد 

سه تا کیف رفت خروجی الان من فقط یه کیف بزرگ دو تا کوچیک و یک کیف مجلسی دارم   که  روتین استفاده میکنم و فعلا تا خراب شدن هر کدوم دیگه ورودی کیف ندارم ( الان یادم افتاد یکی دیگه هم کیف دارم باید بره خروجی )

دوتا حوله رفت خروجی وفعلا وارد نشد دوتا دیگه قابل استفاده دارم تا اوایل تابستون 

عمده خرید امسالم برای دخترم بود که با دقت لیست نوشتم و بر طبق لیست خرید کردم و خیلی خوشحالم که چیز  اضافه و غیرقابل استفاده وارد نشد 

فقط من نفهمیدم این چیه هیدوا جان

خروجی های من تمومی نداره یه رومیزی یه سجاده یه مسواک،سرهم زمستونی دخترم که اندازش نمیشه،یه لباس راحتی خودم،چادر نماز ،یه قالب پلاستیکی کوکو که گوشش شکسته بود،دسته ی خوردکن دستیم که تازه خریدم خرابو انداختم دور، جانونی مامانم درش شکسته بود دوتا جانونی داشتم یکیشو گذاشتم کنار بدم مامانم ،یه پالتو که اصلا از رنگ و مدلش خوشم نمیومد و نمیپوشیدم لاغرم شدم گشاد شده بود برام بالاخره اونم گذاشتم خروجی،الان فقط لباس بیرونیام شش تا مانتو یه هودی یه پافر یه بارانی یه بافت رویه ،بقیه کشو ها هم کاملا مرتب و خلوت شدن

خروجی من امروز یه پالتو بود خواهرم بهم داده بود اصلا نپوشیدم الانم تنگم بود یه ظرف پیرکسم بود خواستم بزارم خروجی خواهرم گفت حیفه صبر کردم بره بعد ردش می کنم 

من عصر طاقت نیاوردم از طرفی خیلی خسته بودم این شد که رفتم سروقت دارو ها دارو های تاریخ مصرف گذشته رو ریختم دور داروهایی ک خوب بودن اما میدونستم استفاده نمی‌کنیم گذاشتم کنار بقیه خروجی ها ک فردا عکس بدم ب مادرشوهر خواهرم و بقیه نزدیکام هر کدوم خواستن بهشون بدم اگر از دارو ها چیزی موند ک کسی نخواد هفته آینده واکسن چهار ماهگی دخترم میبرم بهداشت محل 

 نهایتا مقدار خیلی کمی قرص های ویتامین موند و چند تا مسکن و استامینوفن و پماد هایی ک لازم هست . داروهای دخترم هم بررسی کردم اونها ک بیشتر از یک ماه درشون باز شده بود ریختم دور مابقی رو مرتب گذاشتم داخل یه ظرف در دار جدا از داروهای خودمون 

یکی قالب فلافل

اون یکی هم شبیه یه ملاقه دسته بلند،قاشق همزن شربت هستش

قالب فلافل شاید! سالی یه بار استفاده کنم ،یه دفعه جاریم مهمونم بود گفتن شام فلافل درست کنیم بعد دید قالب فلافل ندارم و قاشق قاشق مواد رو میریزم تو تابه،دیگه باهم بازار بودیم اینو خرید و بهم داد گفت درست کردن فلافل با این قالبها راحتتره ...حالا من کلا فلافل رو بیرون میخورم اونم خیلی کم اصلا اهل درست کردن فلافل تو خونه نیستم 😁😁😁

اون قاشق همزن شربت هم مامانم خوشش اومده،یکی واسه خودش خریده و یکی برای من😬