چقد آخه من اسکلو خاک برسر بودم
یادم نمیاد پارسال بود فکنم منو رفیقش باهم دعوامون شد درحالیکه حق بامن بود رفت رفیقشو گرفت و بارفیقش هرچی خواستن به من گفتند البته منم گفتم
رفیقش برگشت بهم گفت کو..... یعنی خاک تو سرش هیچی مه به رفیقش نمیگفت تاره کمکشم میکردم بعدش برگشتن دوتاشون گفتند سیکتو بزن
اونوقت من اسکل عاشق پاش مونده بودم هنوز حتی بااون بی غیرت بازیاش ....
درسته هم فامیلش بود هم رفیق فاب و خیلی صمیمی بودن رفیقه چندساله بپدن پلی اگه حتی اگه ی ذره به من حس داشت هیچوقت از رفیقش طرفداری نمیکرد حتی طرفداریم میکرد با اون وحشایی کخ رفیق به من گفت یخورده به غیرتش برمیخورد اجازه نمداد به من اونارو بگه 😒😒😒😒
بعدش امسال خاطراته منو یادآوری میکرده هو درمورده من سوال میپرسیده.....😐😐😐😐