چندشب پیش که برگشتم خونه پدرم
مادرش زنگ زد تهدید و فحش و فحش کشی
حالا که امروز پدرم تماس گرفت
مادرش زنگ زده که های و وای فعلا مریضه
و مظلوم نمایی
بهش زنگ زدم گفتم برای درخواست کد میاد بخون
اول مقاومت کرد بعد که گفتم مهرمو اجرا میزارم کوتاه اومد
جالبیش اینه تمام وسایل خونه رو جمع کرده با خودش
حوصله دعوا و جنگ و جدل ندارم واقعا
چیکار کنم😑
استرداد جهیزیه
بچه نداری
هعی بابا .دلیل جداییت؟
اسی از حقت نگذر
اسی آینده چی تو باید پشتوانه داشته باش
مهرت اگه بخایی ببخشی حق نداره جهیزیته جمع کنه حکم قانونی بگیر برو جمع کن وسابلات بلر با خودت
نمیشه هیچ جوره زندگیتونو درست کنید🥺🥺
اونو که میگیرم مثلا ما شب عید دعوامون شد
کلی خرید کردیم همینطوری وسط خونه مونده بود یا مثلا چمیدونم تمام کادوهایی که من براش گرفتم
مامانش اومده همه رو جمع کرده برده
خیر سرش جای اینکه فکر زندگی خراب شده بچش باشه😂😑خیلیه ها از صب دارم بهش فک میکنم و افسوس میخورم به حال خودش واسه وصلتی که کردم
اگه بچه نداری و دلت میگه آدم بدرد نخوری جداشو انقد فرصت های خوب هست ای کاش منم پشتوانه داشتم جدامیشدم بااینکه بچه دارم زن ی آدم بدرد بخور میشدم نه آدم معتاد که کرایه خونشو بزورمیده
اگه مشکلتون جدی نیست به خاطر یه دعوا جدا نشو.
دخالت بیش از حد مادرش در حدی که گزارش لحظه ای میداد شوهرم حتی بابت یه بیرون رفتن ساده
خودش هیچکاری نمیکرد انتظار داشت پدرم همه کار بکنه
خرجمو بده،کادو های انچنانی بده،مناسبتای مختلف کلیه بفروشه بیاره تقدیم کنه بابام
در حالی که خودش هیچکاری نمیکرد
یه میوه ساده چیه میگفت من نمیخورم،نمیخرید😂😑
تندخو،دست به زن
خاک بر سرم با شوهر کردنم گل زدم ب سر همه!!
