اومدیم خونهمادر شوهرم عید دیدنی . عشق اول دختر خالش بوده که توی نوجوانیاش 17/18سالگیش عاشقش بوده و به مامانش اصراااار میکنه ک پا پیش بزاره و خالش اینا هم اجازه پا پیش گذاشتن نمیدن .
دختره واقعا دختر خوش صحبت و زیبا رویی هم هست . خیلییی ناز داره و حس میکنم بخشی از ناز و افاده هاشم ساختگیه🤕💔
من امروز که خونه مادر شوهرم بودم و اونا هم اومدن خیلی حالم بده .
شوهرم سریع رفت شیرینی تعارف کردن .انگار ک مادر شوهرم و خواهرش نیستن😔 حالا برای هیچ مهمونی آنقدر زرنگ نبود و باسن مبارکشو تکون نمیداد پذیرایی کنه الان واسه عشق اولش زرنگ شد .
نمیدونم حقیقتش چرا اما هر وقت حرف این دختر میشه یا میبینمش . مخصوصا اگر خود شوهرم حضور داشته باشه تا مدت ها دوست ندارم ریخت شوهرمو ببینم .
ازش متنفر میشم...
کاش بهم نمیگفتی دختره عشق اولش بوده😭💔😔😔😔