خاک تو سرم که تو ۲۱ سالگی شوهر کردم همیشه یه چشمم اشکه یکی خون
آخه مگه خونه پدری چش بود
هرشب دعوا و بحث
تازه شوهر من نه معتاده نه بیکاره نه بد اخلاقه نه خانواده دخالت گر داره
همین امشب داداشم باهاش شوخی کرده ناراحت شده میگه دیگه باهاش حرف نمیزنم من از داداشم دفاع نمیکنم ولی خب آدم چی بگه گناه من چیه این وسط