باتموم خوب بودنش ولی قضاوتم میکنه دوقلوهام چون زود به دنیااومدن دکتر گفت خیلی مراقبشون باش سرماخوردن داغون شدم از استرس تاخوب شدن حالا دیشب احساس کردم یکیشون باز ابریزش بینی داره اعصابم خراب شد گفتم هی من شوفاژ میزنم هی شمابرید خاموش کنید دمابدن خودتونو بابچه ها مقایسه میکنید قراربود بریم خونه مامانش اومدخونه شوهرم گفت چیشده گفتم استرس گرفتم باز سرمابخورن گفت کی سرماشون داد گفتم حتما من عصبی شد گفت از کجا معلوم توسرما نداده باشی بمون بالا سربچه هات که سرمانخورن منم عصبیشدم گفتم چرا دری وردی میگی گفت اره اینم بهانته برا نرفتن گفتم توازاولی که من بله بهت گفتم توهم اینو داشتی برا خوته مامانت بهانه دارم گفت پس نداری بدرک که نمیری گفتم باشه پس خودت برو بابام ومامانم پیشمون بودن هی میگفت کوتاه بیا گفتم خونمیبینی خجالت نمیکشه جلو شمابامن بحث میکنه گفت توخجالت نمیکشی جلو خانوادت باشوهرت اینجوری صحبت میکنی گفتم اخی نکه تو خیلی احترام میفهمی ولی حقیقتا تماممممممممم حرفامون از رو عصبانیت بود چون منو همسرم خوب همو میشناسیم ومیدونم چقدر همسرم ماه ومهربون وخوبه ولی از لجبازی هی بهم حرف میزدیم بهش گفتم ببین میخای من تااخرمادر بچه هات باشم یانه گفت چه ربطی داره گفتم اره یانه گفت اره گفتم پس دست از توهین کردن وقضاوت بردار بخاطر بقیه انقدر گند نزن به اعصاب وزندگیمون عصبی شد گفت داری منو تهدیدمیکنی گفتم نه تهدید نیست بخای اینجوری ادامه بدی من پیشت نمیمونم اینم بگم من طاقت یک لحظه نبودنشوندارم عمرم رو عمرش یه ثانیه دیربیاد خونه میخام دیونه شم ولی کلا باز از عصبانیت ولجبازی گفتم خلاصه رفتیم وبرگشتیم گفتم بابت حرفم معذرت میخام گفت منمدلم نمیخاد بحث کنم بحثی ندارم ولی رفتارت باعث میشه ادم قضاوتت کنه گفتم تواگ منو میشناختی اینجوری نمیگفتی خلاصه الان دلخوریم ازهم ولی خب دلمونم نمیاد دلخوربمونیم بنظرتون چه رفتار و جمله ای بهش بگم که دیشبو بشوره ببره
اوووف قمر در عقربه
به خدا من و شوهرم دو سه روزه صبح تا شب هی میریم به سمت بحث و دعوا ولی شیطون رو لعنت میکنیم ترکشش نگیرتمون
فقط عادی باش.
وقتی طبیعی مث همیشه باشی خودش خوب میشه جو بینتون.
منم همینجوریم.
اگه قهر کنیم بعدش انگار هیچی.
چایی میارم فیلم میبینیم درموردش که دوتا جمله بگیم یخمون باز میشه.
بچه رو میندازم بغلش میگم برو بابارو ببوس.
دیگه خوب میشیم
دمای خونه رو 25تنظیم کن بعدم خسته ای دیگه پیش میاد با گذر زمان یادش میره
بچه دمای بدنش رو خودش تنظیم میکنه شوفاژ میزنی خونه گرم یهو میری بیرون دما با. داخل فرق داره سرما میخورن
خونه گرم کنی اتفاقا بچه ها زودتر مریص میشن
اره دیشبم که برگشتیم شام خوردم سینی سنگین بود اومدم بلندش کنم دیدم خودش بلند کرد یکی از قلام گریه میکرد خودش اومد بهش شیرداد خابوندش ببین همسرم واقعا نمونست همیشه هردومونم بخاطر خوبیای که ازهم میبینیم اون ناراحتی رو فراموش میکنیم منم دل قهربودن ندارم دلخورش کنم عذاب وجدان میگیریم دقیقا همسرمم اینجوره
تا نصفه خوندم
مام میریم شهرستان خونه مادرهامون همش دعوا میکنیم
اصلا ارامش نداریم
دیشبم رفتیم خونه مامانش
یه حرفی زد قلبم داره میسوزه
این دقیقا منم و شوهرم
با این تفاوت که بحث هامون پیش مادر شوهر😥😭
زن و شوهر دعوا کنن بقیه هم باور کنند.چهارشنبه شب اونقدر با شوهرم بحث کردیم رفته بودیم بیرون داشتم میومدم چمدون جم کنم برم خونه مامانم😂✋رسیدیم خونه آشتی کردیم انگار نه انگار.ولی اینقدر همسرت آقاست جلو کسی باهاش بحث نکن مخصوصا خانواده خودت ذهنیت بقیه نسبت بهش خراب میشه